تعلیق عمره

آدم ها آرزوهای زیادی دارند که هر لحظه و دقیقه برای برآورده شدنش انتظار می کشند . معمولا آدم هایی که اعتقاداتی هم دارند سعی می کنند در بهترین ازمنه و امکنه، آنرا از قادرترین موجودی که می شناسند طلب کنند.مسلمانان هم از این جمله اند و در کنار همه مواقیت مقدسشان از شب رغائب و قدر گرفته تا احوال دیگر ،دعای مومن را در اولین نگاه به کعبه افضل به استجابت دانسته اند ، اما این تجربه برای کمتر مُشرفّی حاصل می آید ؛ آن هنگام که در جوار حرم امن الهی سر به آستان ربوبی می ستاید ،انگار هیچ حاجتی جز شکرانه این احوال ندارد و شاید اینجاست که کمی از مفهوم آن رویا و آرزوی نبی مکرم (ص)که خداوند در آیه27 سوره احزاب بیان فرموده بر آدمی هبوط می کند که:

لقد صدق الله رسوله الرءیا بالحق ، لتدخلنّ المسجد الحرام ان شاء الله امنین ...

بنابراین محروم ماندن از این بهترین لحظات زندگی در جوار بیت الله الحرام و مجاور شدن در قبه الخضرا که انگار جوار رحمت و مودت رسول (ص) آدمی را در آغوش می گیرد و هجران بقیع که در عین خاک و خاشاک به سان بهشتی بی بدیل می ماند ، از حوادث تلخی است که ملحی جایگزین آن نیست و مومنین و مومنات به صرف تهیجات نباید بر بسته شدن آن ابواب رحمت موکدی داشته باشند که چه بسا به لطف خِرَد و خطابه مشکل مزبور که الحق و الانصاف واقعه تلخی در میان همه توهین های مسبوق به سابقه بود ، مرتفع شود. یقینا در این قضیه پرداختن به لطایف و مربوط ساختن به دولت و بسیجی و رهبری و غیره تنها ما را به جای اتحاد در مساله مذکور از متن ماجرا دور می کند و مسائل مهمی چون آن عمل قبیح و تعلیق حج ولو شنیده شدن ناقوس جنگ در این میان مغفول می ماند.

از تطویل سخن که این روزها بی حوصله تر از روزهای ماضین می گذرد و شاید ملال خالقش را هم تداعی کند ، خود نیز عارضم ؛ اما خوف جناحی شدن موضوع در کنار امر عادی شدن محروم ماندن از آن خزائن رحمت الهی در جنب اخبار و لطایف دستم را بر قلم نوشتار چرخاند تا که قبول افتد و که در نظر آید.

مادحین

 مقام رهبری

با سلام؛

حتما بهتر می دانید که رهبر فقید انقلاب نه تنها در دوران رهبری خود حاضر به هیچ دیدار رسمی(و حتی بر اساس شنیده ها، غیر رسمی) با قشر مادحین اهل بیت (ع) نگردید ، بلکه برای ذکر مصائب آن سروران گرانقدر تنها به مرحوم کوثری که ملبس به روحانیت بودند ، رخصت داده که الحق نیز ایشان با رعایت کثرت محکمات و مثبوتات و با همان سبکی که صدها سال مردم به اقامه عزا می پرداختند به روضه می نشستند ، اما جنابعالی خلاف این سنت بهایی بیش از پیش به این جرگه داده که بحث پیرامون آن در این حوصله نمی گنجد. اما هدف از این نوشتار بر مصداق "والامر بالمعروف و نهی عن المنکر" عدم موضع گیری و قطع سخن مادحی بود که در اوساط مدح حضرت زهرا(س) به مدح جنابعالی پرداخت. حتی همه صالحین از حمزه سید الشهدا تا مالک اشتری نخعی ، نواب خاصه ، شیخ مفید ها و سید رضی ها و دیگر عالمان و فقیهان و مراجع گران قدر از صدر اسلام تا کنون قابل قیاس با آن چهارده گوهر ناب نبوده و نیستند و هنگامی که این قیاس مع الفارق رخ می دهد که شما بهتر از تبعات آن مطلعید، بر مومنین است که بر ادامه آن حذر دهند. انتظار بر آن بود که امروز همانگونه که مواضع معقول و منطقی خود که هم موجب عزت مندی نزد دشمنان و هم دلگرمی دوستان و مهمتر خط مشی منتقدان داخلی که خود را منسوب به شما می دانند و راه را برای گره گشایی از مساله 12 ساله کشور که ایران و ایرانی را به زحمت انداخت را بیان نمودید با قطع آن سخنان به ارزش و اعتبار انجام وظایف رهبری خود بیش از پیش می پرداختید ، هر چند هنوز نیز فرصت برای این امر بسیار مهم( زدودن تمحید از غیر در ذیل مجالس مرتبط با معصومین ، علی الخصوص مسول حکومتی)باقی است. و هو خیر الحاکمین

ظریف و ظرافت های پیش روی

در اینکه نام محمد جواد ظریف(به تعبیر بعضی دوستان خوانساری) تاریخ نام و تاریخ ساز شد، کمتر محللی تشکیک دارد و در آنکه این توافق (که هنوز بر روی کاغذ نیامده است) چه فرجامی برای ملت ایران در آینده ای نزدیک و نسل های آتی خواهد داشت نیز باید تاریخ قضاوت نماید . مبرهنا ظریف(ی)که به تعبیر نتانیاهو دل همه دیپلمات های غربی را به یغما برده ، پس از عمری ممارست در علم دیپلماسی و مجالست در محضر بزرگان ادامه مسیر را نیز به حول الهی صحیح می پیماید ، اما به حکم "وامر بالمعروف " چند نکته ای خالی از لطف نیست:

نخست آنکه بر قول سید محمد خاتمی، بزرگ ترین خیانت را بر مردم آنانی روا داشتند که بر حس قهرمان پروی مردم دامن زدند . طبیب سیاست بیمار ما باید بداند که بزرگترین مسؤلیت او در این روزها ، دوری از قهرمان انگاشته شدن در عین لیاقت او بر این مقام است.

دوم رعایت سیاست لبخند ، منطق و مذاکره با منتقد داخلی و بهره گیری از وجه منطقی کلام اوست که مطمئنم ، بزرگترین مخالف داخلی از بهترین موافق خارجی ، دلسوزتر برای این نظام و کشور و مردم است.

سوم مراقبه بر متن با درس از تجربه قطعنامه دشوار 598 و توجه به خدعه پیشین در برداشت های دوگانه از متن چهارم ، تمرکز زدایی از موضوع هسته ای و بیش فعالی در امور دیگر به خصوص مسائل منطقه ای که هم در تسهیل اول مساله سیاست خارجی (هسته ای) موثرست و هم در صورت کاهش ضریب اهمیت می تواند مخاطره انگیز گردد و هم به عنوان وظایف انسانی و اسلامی ما باید در دستور کار قرار گیرد پنجم و آخرین نکته آنکه ، گرچه همه ما در میدان جنگ رستم و جلال الدین و عباس میرزا و باکری و همت و.. ایم و در میدان سیاست ورزی ، کاوه آهنگر و امیرکبیر و مصدق و بازرگان و ظریف و ... ؛ اما امروز که بیرق دفاع از حقوق ملت بر دوش اوست ، مراقبه از احوال روحی و جسمی برای مرد ظریف ما و به خصوص پس از ماراتن لوزان از اوجب واجبات است و او و همه ما باید مراعات احوال او بکنیم.

امیدست که اکنون و با گشایشی از گره های در هم پیچیده پرونده هسته ای ایران در آغازین روزهای سال، سالی نکو در انتظار ایرانیان باشد.

 پاسخ آقای دکتر ظریف:

سلام

از بزرگواری شما سپاسگزارم

به ویژه از راهنمایی تان

حتما نکات مهم شما را همواره در خاطر خواهم داشت. 

شاد و سربلند باشید

اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسكم وانتم تتلون الكتاب افلا تعقلون

قرآن به عنوان سند اعجاز دین مبین اسلام ، راهبرد زندگی پیروان و منطق اهداف ایشان در عین تقدیس خود به علت نزول از جانب حق -سبحانه و تعالی- در چند سطر متعدد از صفحات نه چندان زیاد خود ، همه بشر را در همه اعصار به محاجه با خود بر می خواند و هر صدایی را مستحق شنیده شدن و ابراز وجود و ارائه می داند تا سیه روی شود ، هر که در او غش باشد.

اخیرا شنیدم که قوه محترم قضائیه بر اساس حکم شرع و قانون اساسی که در ایران یقینا منبعث از شرع مقدس است ، رئیس دول هفتم و هشتم را به ممنوع التصویری محکوم و با خاطیان به سان مجرم می نگرد ، باعث تاثر است که قاضی که باید بر اساس اسلامی که ندای آن "فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه" حکم صادر نماید ، چنین حکم می دهد و شخصی را بر نگفتن و عده ای را بر نشنیدن محکوم می دارد.