ترور ژنرال و آینده منطقه

مرور ده ها خبر، تحلیل ، پیغام و نظر درباره اتفاق بامداد جمعه دی ماه جمع بندی و تدبری که می شود درباره آن کرد چند قسمت دارد:
الف) تحلیل اقدام آمریکا
حرکتی که به غیر اسراییل و تندروها همگی آنرا محکوم کردند. عملیات تروریستی در کشور ثالث علیه فرمانده رسمی یک کشور اقدامی است که به انزوای دولت رسمی یک کشور می انجامد و او را غیر قابل اعتماد می کند. این قمار بزرگ ترامپ بود ، چه با اثر معامله با ایران(که برخی تحلیل ها آنرا وجه المصالحه بین حکومت ها می دانند و همه تقابل ها را هم در این قضیه خلاصه می کنند) و چه برای مصرف داخلی خود(یعنی استیضاح و انتخابات). حرکتی که یا او را در خواسته هایش پیروز یا به قعر و یا حتی سرنوشت کندی را برای او خواهد ساخت. کمتر کسی اقدام ترامپ را قبول کرد، حتی آنانی که از این حرکت خشنود شدند چرا که جنگ ، تشدید ترور ، اقدامات متقابل و بحران منطقه و جهان و حتی امنیت خاک آمریکا می تواند پیامد این اقدام باشد. هنوز پشت پرده های این اقدام شتاب زده معلوم نیست اما بعید می دانم حاصل این عملیات دهشتناک که برد آن ده ها یا صدها برابر  اقدامات اخیر انهدام پهپاد و آرامکو و آمد نیوز و حمله به سفارت و... است برای هیچ طرف بردی داشته باشد مگر آنکه ترامپ تصمیم خود را برای یک جنگ تمام عیار گرفته باشد یا معامله ای مطمئن با طرف های ایرانی کرده باشد.
ب)تحلیل شخصیت ایشان
از مجموع سخن ها چنین برمی آید که ژنرال یک نظامی بانفوذ و تاثیرگذار و عامل به وظایف محوله نظامی خود بود. اگرچه حضور نظامی به عنوان حتی مستشار بیگانه از نظر راقم در هر سطحی و توسط هر کشوری مذموم است اما نقش ایشان به عنوان فرد تاثیر گذار در هدم داعش گریز ناپذیرست. (پیام آ.سیستانی موید مطلب است)
روابط گرم و بانفوذ و عاطفی با دوستان حاکمیت در ایران و خشن با بازیگران و بازی گردانان جریان داعش از خصوصیات اخلاقی ایشان بوده است.
از اقدامات و قدرت منطقه ای و تاثیر ایشان و بی باکی و نظامی گری ایشان نمی توان درگذشت.
به هر حال از منظر حاکمیت ملی ، ژنرال سلیمانی سرباز وظیفه شناسی در امورات محوله بود که اگرچه مشی و منشی اصول گرایانه و با روحیات نظامی گری و سپاه که امروز نوک پیکان انتقادات به اوست ، بود ولی به هر حال فرمانده رسمی ایران و مورد احترام قانون قرار داشت.
ج)تحلیل بازخورد ایران (جامعه، حاکمیت و سیاسیون)
گمان نمی کنم (برآمده از ورودی اخبار و اطلاعات به من تا این زمان)به جز درصد کمی از رخداد مزبور شاد گردند چرا که حداقل از جنگ نگران اند. اصلاح طلبان هم رابطه خوبی با او داشتند. نامه آقای خاتمی که یادآور پاسخ به امضای ژنرال در حدود بیست سال پیش به او بود و تمجید کم نظیر آیت الله سیستانی بیانگر نگرانی اکثریت از حذف ایشان به عنوان شخصیت مهم و پیامدهای بعد از آن است. حتی از سلطنت طلبان هم سخنی در رد ژنرال گفته نشد و جنبش سبزی ها و نهضتی ها و همه و همه البته جز اکراد از این ترور ناخشنود و نگران اند.
د)تحلیل بازخورد دنیا(جامعه، حاکمیت ، سیاسیون)
تقریبا همان جملاتی که در بند فوق گفته شد در مقیاس جهانی نیز صحت داشت و به جز برخی اکراد و گروه های سنی که معلوم نیست خود در داستان دواعش و کشتارها و شلوغی ها تا کجا مقصر بودند از اقدام ترامپ انتقاد و ترور یک فرمانده رسمی را در فرودگاه بین المللی پایتخت کشور ثالث که حامل خبر و مشغول مذاکرات بین المللی بود محکوم کردند. در واقع تحلیل گران ، ژنرال را وزیر خارجه منطقه ای ایران می دانستند.


جنگ ، هرج و مرج و تشدید بحران بزرگ ترین نگرانی مردم و تحلیل گران از این اقدام است و گرنه مرگ و ترور یک ژنرال ایرانی(هر مقدار مهم و تاثیر گذار و به حق یا ناحق) که آرزوی دیرین او بود امر ثانویه است. قمار ترامپ هر چه باشد ، بسیار خطرناک و تنش آفرین است و معلوم نیست مطابق پیش بینی های او و همه کسانی که در این امر دخیل بودند پیش برود، لذا برای آینده هیچ چیزی جز دعا و خواست از خدا نمی توان گفت.

تنفر


کلمه ای که کمتر مورد استعمال و بهره من در گفتمان و احوالات  فکری ام بوده است.
مشهورست که عشق به تنفر می انجامد و از قضا در این فقره هم صادق است.
حال امروز هیأت حاکمه در آمریکا ، اروپا و خاورمیانه و جای جای دنیا و همین ایران خودمان که سراسر تزلزل و نیرنگ و منفعت طلبی شده است و دیگر نه کمتر که تقریبا هیچ صالح و صادقی را که برای منفعت جمع ( قصد قرب الی الله که  امر غریبی در گمگشته امروز دنیاست!؟) نمی یابی.
زد و بند و اختلاس و قدرت طلبی و حق کشی امروزها در قاطبه سیاسیون غلبه گشته و اصولا لجن زار وادی سیاست که بوی خون و گرسنگی مظلوم و رنج مستضعفین را خوی خود کرده و بوی انسانیت را به تعفن خود پرستی مبدل کرده اند ؛ روزنه ای برای علایق حضور در این عرصه را از بین برده است.
ضرب المثل قدیمی ها برخی مثل حدیث می ماند و شاید هم ریشه روایی داشته باشد، آنجایی که می گویند :"سیاست ، پدر و مادر ندارد" این روزها روشنتر شده است و برای بینندگان و نظاره گران مشهودتر گردیده است.
دورانی که مردم، شاهان ستمگر عالم را ظل الله و خلفا و امرای غاصب را جانشین خدا روی زمین می دانستند تمام شده است و امروز مردم فهمیده اند که مثل حاکمان و سیاسان عالم از بازاری(که پیامبر صل الله او را از سگ یهودی پست تر دانست) حریص تر و حسابگرترست.
نه حاکم و نه معترض ، نه سکولار و نه مذهب نما ، نه کمونیست و سوسیالیست و نه سرمایه دار و کاپیتالیست  ، نه سنتی و اصول گرا و نه انتلکتوئل و اصلاح طلب و نه و نه و نه های دیگر هیچ کدام دعوی جامعه و خدمت و حتی انجام وظیفه خود را ندارند و تنها به فکر قدرت و منافع خویش اند و افسوس و دریغ از مردمی که از ایشان دنباله روی کرده و خود را عمله ایشان بدانند و برای دیگرا نردبان پیشرفت شوند ، فلذا :

مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خدایش خیر نهاد آنکه این عمارت کرد