قرارداد چین


نهفته چو بیرون کشید از نهان
به سه بخش کرد آفریدون جهان
یکی روم و خاور دگر ترک و چین
سیم دشت گردان و ایران‌زمین

کشور بزرگ و با قدمت چین که در دو دهه گذشته به لطف تغییرات در نگرش های حزب حاکم برای پیشرفت به بازیگری مهم در صحنه اقتصادی تبدیل و می رود خود را در صدر ابرقدرت های دنیا قرار دهد ،اگرچه دارای مشکلات معظمی چون دیکاتوری تک حزبی، سیاست های ضد حقوق بشری، رفتارهای ناجوانمردانه اقتصادی و.... است ؛ اما خارج از عرف سیاسی و هژمونی  نمی توان آن را تعریف کرد.
چین کشوری سترگ و همپای ایران در روزگاران قدیم بود و چند سالی است که دوباره جان گرفته است و می کوشد کشور فقیر و پرجمعیت و بزرگ خود را با اقتصاد قوی اداره کند.
ایران هم می خواهد با کسب امتیاز از غول های اقتصادی دنیا در عین حفظ استقلال و حاکمیت ارضی خود به توسعه رسیده و نظام ناپایدار سیاسی خود را که در پس دعواهای سیاسی با ابرقدرت ها به خصوص آمریکا و مشکلات درونی خود به قوت و قدرت بخشد.
ترکمنچایی خواندن یا فتح للفتوح خواندن قرارداد اخیر ایران و چین فقط حرف کوچه و بازار است و به نظر می رسد برجسته نمودن نکات زیر به همراه مقدمه فوق ، رافع سخنوری های سخت و سست این روزهاست:
۱) جو بایدن رسما اعلام می کند یک سال است که نگران این قرارداد است . آمریکایی هایی که سال هاست با تحریم هایشان مردم مظلوم ایران را هدف گرفته اند یقینا از روی علاقه و محبت نگران مردم نیستند. تازه این داستان ابراز نگرانی بایدن است و ببینیم تندروها درباره این قرارداد چه می گویند؟
۲) رضا پهلوی که دلش برای قدرت مثل پدرانش تنگ شده و این قرارداد را ننگین می داند برای ایران دلسوز است؟!
۳) واقعا مردمی که دولت حاضر را انتخاب کرده و مجلس منتخبش وزرا را تایید و رئیس سه دوره مجلس که مسول پرونده مزبورست دست به خیانت زده اند ، آن هم همگی در روزگاری که همگی بالای دهه ششم زندگی اند؟!
۴)احمدی نژاد معلوم الحال مخالف قراردادست و سخت می کوشد جلوی آن بایستد تا برای خود محبوبیتی در انتخابات دست و پا کند.

با همه این احوال نگرانی ها در خصوص سلطه سیاسی و اقتصادی یک ابر قدرت در یک دوره بلند مدت بر کشور و به ثمن بخس دادن منابع به خصوص جزایر و انرژی کشور در مقابل دریافتی ها وجود دارد ولی باید نخبگان، نمایندگان و صاحب نظران در این باره تصمیم نهایی را در عین دقت و حساسیت مردم به سرنوشت خود بگیرند.
حواسمان باشد  احساسی در مقابل یک قرارداد بلند مدت و دارای نکات مثبت و منفی صحبت نکنیم و  آینده خویش و فرزندانمان را خود به دست گیریم.

إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (رعد -۱۱)

کرونا

با سلام و آرزوی سلامتی برای معظم له

پاسخ دفتر معظم له درباره شیوه برگزاری مراسم محرم ۱۴۴۲ که  ضمن صحه بر نظر پزشکان و تضمین جمله "اما در مجالس عمومی ، باید ضوابط بهداشتی با دقت رعایت گردد ؛ بدین معنا که فاصله اجتماعی بین حاضران منظور شود و ماسک های بهداشتی و دیگر لوازم بازدارنده از گسترش ویروس کرونا مورد استفاده قرار گیرد" مومنین را تشویق به رعایت بهداشت و پیشگیری در مساله کرونا که به اصطلاح پروتکل های بهداشتی نامیده می شود را می توان به قاعده تسری ، در دیگر مراسمات ( نماز جمعه و جماعت و رمضان و دیگر جشن ها و روضه ها) تا زمان پایان این همه گیری دانست.
لیکن متاسفانه برخی مومنین و حتی پیروان فقهی معظم له به خصوص پس از انتشار تصاویر کوتاه دیدار ایشان با پاپ فرانسیس که بدون ماسک و رعایت فاصله اجتماعی انجام شد ، ایجاد محدودیت ها را به خصوص در امکنه مقدس(حرم ها و مساجد ) توهین به دین و صاحب حرم و واضعین منع ترددها (به قم و مشهد و عتبات عراق) را ملعون و مناع الخیر می نامند.
اولا معظم له از نظر خود عدول نموده اند؟
دوم معظم له اکنون که قاطبه پزشکان ماسک و فاصله گذاری اجتماعی را موجبات کاهش خطرات همه گیری و حفظ  نفس محترمه می دانند ، حکم به حرمت و واجب شرعی نمودن  فتوای دو امر مزبور را می دهند؟

روزها می گذرد ، حادثه ها می آیند

آنان که مادر را خدا پندارند
کفرش به کنارعجب خدایی دارند

در مسیر یادبود مادری رنج کشیده به سمت قبرستان بود که که اتفاقا پشت ماشینی ،شعر فوق را دیدم.
جزع و فزع فرزندان و غربتی که آدمی از فکر فراقت والدین دارد ، تنها این پرسش را پررنگ تر می کند که دنیا با همه زرق و برق و وسعتش و تفاوتی که می تواند از پست ترین تا بهترین مکان هایش در تعریف بگنجد به چه می ارزد که آدمی خود را از بهترین نِعَم (با هر ایدئولوژی و جهان بینی) محروم دارد!؟
آدم هایی که به امید " یک مشت دلار" بیشتر ترک دیر و دیار و خانواده می کنند و از همه داشته های ارزشمند خود که با هیچ وزنی قابل قیاس نیست به سوی خوشبختی فکر می کنند در حالیکه آنان دارند از این مفهوم فرار می کنند و در نهایت آنچه شاید به دست آورند چیزی با ارزش تر از داشته های کنونی شان نباشد باید به این پرسش مهم پاسخ دهند!؟

به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کله ای با خاک می گفت
که این دنیا ، نمی ارزد به کاهی