آیت الله عبدالله جوادی آملی
آیت الله عبدالله جوادی آملی
با سلام و تحییات
قرآن و آموزه های بی نظیر آن که به دلیل اتصال به منبع وحی و اتصاف به ابدیت برای هر گوشی از عرب جاهل بیابانگرد ملخ خور بی سواد صدر اسلام تا روشنفکر غرب نشین سده بیست و یکم شنیدنی و موجبات ایمان و توجه بوده است ، وقتی با لسان تفسیری مدقق و لین بیان گردد تاثیر بیشتر و مزیدی بر دل های آماده خواهد داشت.
جلسات تفسیری بیست و اند ساله جنابعالی که با نکته های بدیع و تماثیل وسیعی از موضوعات و برداشت های لطیفی که از مرحوم سید الاستاد خویش (مرحوم علامه) دارید موجب گردیده است طیف وسیعی از مومنین بر کرسی تفسیر شما در قم المقدسه و بسیاری از طرق وسایط جمعی (رسانه ها) پای درس شما نشسته و مفیوض گردند که حقیر نیز کم و بیش در حدود ده ی اخیر از استماع آن بهره ها برده ام.
اما یقینا همه دعاها برای آمین است و حاصل این درس و تفسیر و گفتارها باید ختم به عمل قرآنی شود اما چرا به این روزگار در آمده ایم و حرف ها و سخنرانی ها و منابر به جامعه ای رسیده است که می بینیم؟!
خاطرم می آید در برهه ای چند باری به خاطره ای اشاره کردید:(که مضمونش این بود)
استادی داشتیم که حرف و سخنش خیلی بر ما موثر بود. بعد مدتی که در احوال ایشان دقیق شده و رفتار و کردارش را مشاهده کردیم بر ما معلوم شد ایشان وقتی بر منبر سخنی می گوید آنرا صرفا برای توجه الهی می گوید فلذا در طول منبر همه فکر و ذکرش به همان سخن و تذکری است که می دهد و به فکر آن نیست که پایین منبر ، صاحب مجلس در پاکت چه قدر برای او پول گذاشته است؟!
حضرت آیت الله
حقیر برای محروم نشدن از فیض منبر و تفسیر شما سعی کرده ام که از همه اختلافات عقیدتی با شما که به خصوص در مسائل سیاسی وجود دارد صرف نظر و آن را به علمیت شما در علم دین مرتبط نسازم. به خصوص پس از کناره گیری اعتراضی شما از امامت جمعه شهر قم احراز این امر برایم میسر تر بود. اما متاسفانه اطلاع از یک واقعه تاریخی که به صورت اتفاقی با آن برخورد و مشروح آن را از آرشیوهای خبری پیدا کردم موجبات تالمات شدید روحی از نقش شما در آن و رسیدن به کنه همان خاطره شماست که چرا حرف ها تاثیر ندارد؟!
و اما....
حقیر نه مقلد مرحوم منتظری بوده و نه تاکنون با ایشان دیدار و نه علمیت و فقاهت ایشان را مشابه علمای اعلام و فقهای متأخر می دانم و صرفا " ایشان فقیهی متبحّر و استادی برجسته بودند و شاگردان زیادی از ایشان بهره بردند. دورانی طولانی از زندگی آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظیمالشأن گذشت و ایشان مجاهدات زیادی انجام داده و سختیهای زیادی در این راه تحمل کردند. (برگرفته از پیام آ.خامنه ای در ضایعه ارتحال ایشان)" می دانم که نظرات فقهی ایشان در اواخر عمر با استاد خود متفاوت و از قضا منطبق با آرای فقهی کثرت علمای متقدم و همچنین کثرت علمای متاخر مکتب نجف بود و در مسایل سیاسی هم انتقاداتی داشت. همان نقدهایی که در دولت قبلی دامن شما را نیز گرفت و آنی شد که همه دیدیم و توهین هایی که به شما و علما گردید و دروغ هایی که از هاله نور و غیره در محضر شما اتفاق افتاد.
لیکن جملات شما در تشریح ضدیت با سخنرانی رجب ۷۶ ایشان ( در جريان ولايت فقيه برخي شبهه علمي دارند و برخي شهوت عملي، شما در خدمت سراسر قرآن كريم كه مشرف مي شويد مي بينيد قرآن اين دو را همواره بازگو و نقل كرد. هر جا شبهه علمي بود قرآن كاملاً نقل كرد و پاسخ داد و هر جا شهوت عملي بود تهديد و انذار كرد، چه اين كه از موعظت هم دريغ نكرد. . . قرآن آن را كه شبهه علمي دارد به عنوان رايزن فرهنگي مي پذيرد، ولي آن كه شهوت عملي دارد را به عنوان راهزن فرهنگي رمي مي كند. در مسجد اعظم قم در جمع راهپيمايي بزرگ مدرسين و طلاب حوزه علميه قم ۲۸_۸_۷۶ ) که به "مرگ بر..." ها و توهین ها و تایید تخریب حسینیه ایشان و پاره کردن قرآن ها انجامید و یادآور توجیهات قاضی شریح ها در شرعی نشان دادن قتل امام حسین علیه السلام (انطباق آیه ۶۸ آل عمران به ایشان) بود جز ایجاد شبهه از اصل دین و بازیچه هایی که می تواند در لفاظی ها و بهره برداری های سیاسی ایجاد کند چه مفهوم دیگری دارد!؟
متاسفانه نسل امروز به مثابه دروغ بزرگی که مسولان کشور در جریان سقوط هواپیمای اکراینی معلوم شد بر اثر همین ملعبه ها از دین جدا افتاده اند و گمان می کنند همه دین همین بازی ها و تحریف هاست و نعوذبالله همان داستان هایی که حکومت نبوی (صل الله علیه و آله) را پادشاهی عربی بادیه نشین و امامت امیر مومنان (علیه افضل الصلوات)و جانشینی ایشان را یک دعوای حکومت خواهی و واقعه کربلا را یک دعوای عشقی و شهادت ائمه اطهار علیهم السلام را همگی ساختگی و وجود ذی وجود امام عصر (روحی و ارواحنا لتراب مقدمه) از اصل افسانه دانسته می شود از همین رفتارهای به اصطلاح علماست.
لذا اینگونه است که حفظ دین در زمانه آخر زمانی همچون آتشی در کف دست است که با چنین وقایع و رخدادهایی به محاق می رود.
پس علمای اسلام به داد اسلام برسید که اسلام از دست رفت!؟
اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
همه از دست غیـــــــر ناله کنند