در آستانه سالگرد انقلاب سال ۵۷ که هر چند بعد از حدود چهل سال از تجربه حکومت ممزوج جمهوری دینی آنهم به نام اسلام که دچار تناقضات و ایرادات و مملو از خطاهای عمدی و سهوی(ناشی از نوع حکومت به طور اخص) می باشد ؛ حمایت برخی از مردم اعم از نسل انقلاب دیده و نسل امروزی از پدر و پسر پهلوی خیلی عجیبتر و پر خطرتر از استمرار حکومت فعلی است.
رضا میرپنج قزاق بی سواد و تند خویی که به روحیه استبدادی و خانی در این کشور فزونی داد.
خان زورگویی که با تبر به جان فرهنگ این سرزمین افتاد و به زعم تجدد خواهی دست به تخریب آثار از ابنیه و اجتماعی فرهنگی سده های اخیر زد.
قزاق بی ادبی که با هر رای مخالفی جنگید و ده ها مخالف آزادی خواه را کشت و زندانی کرد و ساکت نگه داشت.
رضای تازه به دوران رسیده ای که دین را افیون ملت نامید و رسما جلوی دین مردم ایستاد و دستور داد زنان مکشفه ، درب روضه و مراسم مذهبی بسته و متوحشانه مقابل دین مردم ایستاد.
و نهایتا همان رضا شاه آرمانی عده ای که برای او "روحت شاد" می فرستند به ترس جان از بیگانگان اشغالگر ایران ، سلطنت را ترک و به دستور ایشان حکومت را واگذار کرد.
و اما محمد رضا ؛ که بسیار کارنامه سیاه تری از پدر داشت.
جوان خامی که حکومت را به جای آرای مردم از بیگانه وامدارست.
آقازاده ای که در دوران حکومتش دولت دموکرات خواه مصدق را به بدترین وضع سرنگون و ده ها نفر را برای آن کودتایی که دست بیگانه هویدا بود کشت.
محمد رضا مجلس و دولت را زینت قدرت ماورایی خود می دانست و عملا حکومت مشروطه را تبدیل به حکومت فردی کرده بود.
حکومت پسر رسما مقابل دین مردم ایستاده بود و رسما حکومت دربار شؤون مسلمانی را هم رعایت نمی کرد تا جایی که به راحتی در انظار عموم شرب خمر می کرد و در سفرهای خارجی به رسم معمول دنیا همسرش نزد مرد اجنبی کشور متقابل و همسر مهمان یا میزبان کنار شاه می نشست.
روابط پنهانی و مزورانه با اسرائیل داشت و علیه ملت های مظلوم با رژیم اشغال گر هم کاسه بود.
محمد رضا ژاندارم آمریکایی ها در منطقه و عامل بیگانه بود و این دوستی خود را آشکارا نشان می داد، هر چند آنها در گوادلاپ برای منافع خودشان،  محمد رضا را همچون پدرش فروختند و به حکومت جدید راضی شدند.
اعلام کشور تک حزبی و تهدید مخالفان به اخراج از کشور ، ده ها زندانی و کشتار سیاسی ، پنهان کاری و دروغ در اعلام سلامت خویش که مورد پرسش اجتماع بود ، هرز منابع کشور برای اعلام بیعت و شاه دوستی مردم در برنامه های سالیانه ، نظامی گری در منطقه خاورمیانه و ده ها خطای سهو ناشی از حماقت های فردی و شخصی او و عمدی نشئت گرفته از خوی مستبدانه او قابل چشم پوشی و بخشش نیست.
یقینا قصد انشای این نوشتار نه تطهیر حکومت فعلی و تایید راه پر خطر انقلاب ۵۷ و تکرار مکرر برنامه ها، سخنرانی ها و بیانیه های چهل ساله است که در کنار همه ایرادات فاحش  رژیم مزبور باید از خدمات عمرانی ، اقتصادی و حتی فرهنگی دوران مزبور نیز تقدیر و همه چیز را سیاه نمایی نکرد ؛ بلکه نیل به دو هدف از این مقال باید مورد توجه قرار گیرد:
اولا یک مسلمان واقعی از سرنگونی حکومت پهلوی به سبب تعطیلی قمارخانه ها ، مشروب فروشی ها ، زنبارگی شاه و مسولین کشور ، مهجوریت دین (ذکر این خاطره به عنوان شاهد مثال بد نیست که در خلال جلسه شورای امنیت ملی در ۲۶ دی ۵۷ ، نوع گفتار شاپور بختیار به گونه ای است که انگار ایشان نمی داند پس از اربعین تا آخر صفر وقایع دینی مهمی همچون رحلت نبی اکرم و سبط اکبر و امام رضا علیهم السلام وجود دارد!؟ ) حتی در گفتار و ظواهر ، فسق علنی دربار و حمایت ایشان از این امر و دیگر آثار سیاه این دوره ؛ ناراحت و نگران نیست و حداقل "خدابیامرزی" برای ایشان نمی فرستد.
دوم آنکه یک ایرانی وطن پرست نیز با مشاهده دوران استبداد رضا خانی و کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ و معلوم بودن واضح دست بیگانه در به قدرت رسیدن پدر و پسر پهلوی ، فرعونیت محمد رضا در رفتار و اخلاق شاهی ، هدم مشروطه ، اعلام تک حزبی و دیگر وقایع مغایر با موازین جمهوریت و نظام دموکراتیک از پایان عمر حکومت مزبور نباید ابراز نارضایتی و به روان آن دو درود بفرستد!!
پایان سخن آنکه انقلاب در هر نوع و زمانی به خصوص با اسلحه و خشونت و پاکسازی به آرمان شهر و مدینه فاضله نرسیده است ؛ لااقل تاریخ و در سواد من، این را نشان نداده است. حتی انقلاب شبه جزیره به دست پاک ترین مردان و سرور کائنات دیری نمی پاید که به اختلاف و انحطاط می کشد و در روزهای اول بعد از پیامبر  علیه مردان انقلاب (علی و فرزندان هاشم) می شورد و سپس در زمان خلیفه دوم راه کشور گشایی و در زمان خلیفه سوم راه سلطنت و در اموی و عباسی(مدعیان نسبت نسبی با پیامبر) به سفاک ترین حکومت ها منجر می گردد. اما این وعده قرآن است که وعده هلاکت ظالم را در هر زمان و مکانی میدهد:

وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا

این شهرها و آبادیهایى است که ما آنها را هنگامى که ستم کردند هلاک نمودیم و براى هلاکتشان موعدى قرار دادیم.
(کهف/59)