با آنکه قرار بود از سیاست نگویم ولی امان از احساس وظیفه 😅

و اما در خصوص آنکه گفته می شود رئیس جمهور منتخب گزینه حاکمیت است و با برنامه و نقشه قبلی به این پست نائل شده است :
اولا گمان نمی کنم چنین تحلیل هایی در یک فضای واقعی و گفتمان رسمی سیاست جایی داشته باشد و اگرچه احتمال صفر نیز صفر نیست و تئوری های توطئه و تزهای آخر الزمانی همیشه بخشی از تحلیل ها هستند ولی اگر واقعیات دنیای سیاست که امروز نیز در انتخابات های آمریکا و فرانسه و بریتانیا نمونه هایی از آن را به مثل روز مشاهده می کنیم، چنین استنباط هایی کم و به قول علما ضعیف السند است. چنین تحیل هایی را بیشتر می توان در دنیای سیاست زده و استبداد زده جهان سومی دید و به نظر می رسد باید با واقعيت ها و علم سیاست و تحلیل های جامعه شناختی و فرهنگ و ... چنین پیش آمدهایی را تحلیل کرد.
دوم در ظاهر ماجرا و مثل دوم خرداد ۷۶ ، رئیس جمهور منتخب به دلیل سابقه تقریبا فراجناحی و شمه مذهبی و نطاق بودن برای بالا بردن شور انتخابات تایید شد و اگر ذره ای عوامل اصلی احتمال پیروزی او را در مقابل دو کاندیدای اصلح!؟ می دادند بی رودربایستی مثل دیگر موارد ایشان را رد صلاحیت می کردند.
سوم تأییدات ایشان از رهبری امری طبیعی و منطقی است، چه آنکه به قول آقای خاتمی ، رئیس جمهور که نمی تواند اپوزوسیون باشد و به فکر براندازی نظام!؟ کما اینکه واقعا باید از رهبری در خصوص این انتخابات و شمارش صحیح آرا به خصوص میزان مشارکت تشکر کرد و گرنه به راحتی می شد حداقل را به ۵۰ درصد و عدد مقبول مشارکت رساند.
چهارم آرای رقبای رئيس جمهور منتخب هم خیلی غیر واقعی و ساختگی نبود ، چه آنکه در این چند وقت شخصا آدم های زیادی را دیدم که نظرشان به این افراد بود .
پنجم اتهام عاملیت و وابستگی به جناح ، حزب ، گروه ، بیت و فلان شخصیت هم امر جدیدی نیست و به نظر می رسد نقشه خوب و همیشه روی میز تخریب چی ها برای ریزش آرا و بی اثر کردن شخص و ترور شخصیت اوست. کما آنکه خیلی ها آقای خاتمی را پروژه وزارت‌ اطلاعات برای آن دوره می دانستند و شاید هم هنوز بعضی ها در این توهم توطئه هستند!؟ کما آنکه در انتخابات مجلس چهارم فقط به واسطه حضور برخی مذهبیون در ستادهای کاندیداها، انگ نفوذی به نامزدهای نوگرای آن روز زدند !!! و ایشان را از صحنه راندند.
ششم دنیای سیاست ، پهنه علیه السلامی نیست که در آن تقدیس سازی از شخصی صورت گیرد و مثل کار و فعاليت اقتصادی فقط یک زمینه کاری است و نباید توقع داشت که از آن امام معصوم و نبی مرسل زاده شود و آنچه در کشور ما و دنیای ماقبل صنعتی ( قرون وسطی اروپا ) ، کشورهای همسایه و جهان سومی القا می گردد ، چهره ای تابناک و خدمت گذار و صادق از مسولین است که ابدا با آموزه های دینی مطابقت ندارد و قاعدتا آدم دین دار و متدین خود را در معرض مسولیت و خطر حق الناس قرار نمی دهد ولو آنکه به قول احدی از علما ، نماز جماعت خیلی خوب ولی امام جماعت، احمق است( از جهت به دوش کشیدن این وظیفه)
پس انتظار از رئیس جمهور و اهل سیاست ، فقط سامان دهی به کار ملک است و انتظار برای اصلاح امور.
هفتم هر چند نه به ایشان( و نه به هیچ نامزدی در هیچ انتخابات کشور به جهت نظرات شخصی که از قاعده این گفتار خارج است) رای داده و نه کسی را به رای دادن و ندادن تشویق کرده و نمی‌کنم و معتقدم اگر اصلح نیز پیدا نشد ، بین بد و بدتر حق انتخاب برای هر فرد در جامعه وجود دارد و از طرفی رقیب ایشان به خصوص در دور دوم را علی رغم همه هراس ها خیلی بی برنامه و دگم ندیدم و شاید او هم می توانست از دولت سیزدهم بهتر عمل کند ولی بر اساس رصد تاریخی ایشان از سال ۸۰ تا کنون و بررسی روند ماقبل ایشان و نظرات و به خصوص مشاوران ایشان ، غارت بیت المال و پول و قدرت دوستی و فخر فروشی و بی برنامگی و چاپلوسی و وادادگی را در کارنامه ایشان نمی توان دید و بلعکس مردمی بودن به معنای تکیه به قدرت مردم و نه حاکمیت ، منادی گری احقاق حق مظلوم و اهل مشاوره و مدارا و صلح دوستی دیده می شود.
لذا برای ایران و برای آینده خود و فرزندان‌ و نسل مان و برای آنکه " امید " که در مضامین دینی( امید به رحمت پروردگار) بزرگ ترین دارایی انسان و مهمترین حلقه دینداری است ؛ کام اکثریت ( یعنی رای دهندگان به ایشان و اکثریت تحریمی ها و حتی کثرت بیشتری کسانی که از مردم عادی هستند و به حکم عقل شان به رقیب ایشان رای دادند ) را به قول شرف امید برای فردایی بهتر و البته با مطالبه گری از منتخب ملت و تلاش برای ایجاد عقلانیت در حاکمیت و استقرار دموکراسی پایدار و از همه بالاتر دعا و درخواست از پروردگار مهربان برای روحیه الفت و تعاون و نوع دوستی و صلح و صفا بین مردم ؛ ناکام نکرده که براندازی و انقلاب و دعوا نتایجی جز همان چیزهایی که امروز می بينيم نخواهد داشت.
امداد و مددی از مولای متقیان و خدای سخنوران و راهنمای عادلان طلبیده که منتخب ملت ، مزین به حفظ نهج البلاغه و کلام و نصایح اوست تا او را همانگونه که می‌نمایاند و می گوید و می خواهیم در راه صلاح این ملک موفق بدارد و به ملت رنجدیده ایران طعم آسایش را بچشاند.
رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا
«پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز. و از سوى خود، حجّتى یارى کننده برایم قرار ده.»(اسراء/80)