لَا نَعْلَمُ مِنْهَا إِلَّا خَيْرًا
ٱللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهَا إِلَّا خَيْرًا وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا
روزگاران طوری می چرخد که کمتر کسی را می توان یافت که بتوان چنین دعایی را از صمیم قلب در هنگامه وداع و ارتحالش خواند . منافع آنی و تعارض ذاتی در تنازع بقایی که روز به روز نیز شایان تر می گردد ما را از "خیر" رسانی به دیگران دور می کند. این "خیر" و "شر" بودن را هم فقط نیاز نیست در چارچوب های دینی تعریف کرد و هر رفتار و اقدامی را ولو به یک برخورد ساده و صمیمی می توان در شرورت یا خیریت آن تحدید و تعریف کرد. در متون دینی هم داریم که مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند. در حدیث دیگری برداشتن یک چوب خشک از زیر پای مزاحمت عابری را ، مستحق ورود به جنت دانسته اند و حتی انصاری معروف پیامبر صل الله علیه و آله که جانباز راه دینی نیز گردیده به خاطر رفتار ناپسند اش در منزل و با همسرش ، مستحق عذاب شمرده شده است.
لذا خوبی و بدی که در نهاد بشر است فارغ از ادیان، فرهنگ ها و زمان ها دارای مفاهیم ثابت و ملموس است که قرآن نیز در بیان مفهوم تقوا ، آن را به درونیات خود شخص نسبت می دهد.
البته در مفاهیم دین به خصوص شرع مقدسه اسلام، صرف احسان و نیکی به همنوع، حیوان ،طبیعت ، خانواده و.... شرط جزا و پاداش اخروی نیست و اگر قرب الهی در طول احسان مزبور قرار نگیرد، عمل هبط و بی دنباله است که بی مبنا هم نمی نمایاند، چرا که عملی مقبول است که کارگزار آن را به نیت کارفرمایش انجام دهد وگرنه صرف تصادفی بودن منافع کارفرما و خواسته کارگزار دارای مزد نیست ، هر چند "با کریمان کارها دشوار نیست".
و اما آنچه را که می توان جمع دو تعریف فوق که جمع اضداد نیز نمی نمایاند خلاصه کرد آن است که آدمیزاد در فرصت محدود قضاوت هم نوعان از بُعد اجتماعی با اخلاق و رفتار حسن و کمک به هم نوع و خیر رسانی به دیگران مورد قضاوت نیکو قرار می گیرد و در بُعد دینی در انجام فرائض و صبر در مصائب و حسن ظن به خالق که امیدوارم روزگار بر ما چنین باشد .
همه از دست غیـــــــر ناله کنند