زید بن حارث

https://www.instagram.com/tv/CDTus7tnMXn/?utm_source=ig_web_button_share_sheet

 

جناب آقای پارسا ایرانی

پیام تصویری شما درباره ی واقعه ی تاریخی ازدواج نبی مکرم اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله با همسر پسرخوانده خود (زید بن حارث) را از واسطه اینستاگرام مشاهده کردم.

ما نیز همچون بسیاری خانواده های ایرانی شب ها را با طبخ انواع تخم مرغ سپری می کنیم (نیمرو، امت ، آب پز و....) اخیرا شبی نیز به همین منوال گذشت اما پس از چند ساعتی ، نیمه شب با تهوع از خواب برخواستم و .... از آن روز تا به حال از هر غذایی که در آن تخم مرغ مصرف شده باشد پرهیز می کنم و با بی میلی می خورم

القصه

روایت شما از نقل تاریخی این واقعه که موارد مشابه نیز دارد (داستان حضرت داود با زن غیر؟! ، همخوابگی امیر مومنان با کنیز؟! ، داستان عشقی کربلا ؟! ، اختلاف نظر امامین حسنین در استراتژی ؟! و... ) در صورتی که اثبات گردد قابل تامل و تغییر رای از اثابت به نفی است و قطع به یقین بدانید اگر روزی چنین مواردی که فساد را همچون آن غذا در موارد متعدد به اثبات می رساند هر عاقلی از ایشان روی برمی گرداند، همانگونه که در تاریخ افراد زیادی محبوب قلوب مردم بوده و بعد از افشای نیات و اعمال پلیدشان منفور تاریخی گردیده اند. لیکن مسلمان معتقدند که نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله مصداق وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ (نجم-3) است  و کاری مثل من و شما و دیگران برای هوای نفس انجام نمی دهد.

داستان مزبور که در آیه 37 سوره مبارکه احزاب به آن اشاره شده است مربوط به نسخ یک حکم جاهلی است که عرب بر خود حرام داشته بود و موجبات عسر و حرج و فساد گردیده و نیاز به یک اقدام مهم در عرصه اجتماعی بود که آن را دفع کند . آیات نیز بیانگر اصل نیت نبی مکرم اسلام به صدق لسان شارع مقدس است:

و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مى گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان میکردى و از مردم مى‏ ترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد

به نظر می رسد این نوع دیدگاه ها که دفعتا موضوعی با این شدت ، نوع گفتار ، حالت تمسخر و از سوی شخصی که کارشناس تاریخی یا محققی خبره نمی باشد طرح و انتشار می یابد ؛ مستند نیست و تنها به اذهان آدمی نوعی عناد یا در حالت خوشبینانه نقص علمی را متبادر می سازد وگرنه روح متون دینی و نوع روایات و احادیث و تواریخی که بر مومنان دینی رسیده است فارغ از آن تعاریف و تفاسیر شماست چه آنکه مولوی علیه رحمه می فرماید:

تو به تاريكي علي را ديده اي

 زين سبب ، غيري بر او بگزيده اي

نهایت آنکه قرآن کریم در خصوص مسائلی که بسیار مورد استبعاد قرار می گیرد و به دلیل عدم ملموس بودن عینی مورد انکار است اینگونه اتمام حجت می کند که :

يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا ﴿۶۳-احزاب

شما نیز به جای آنکه با نوعی توهین و صرفا علم محدود امور مزبور را تایید و تبلیغ کنید ، کمی تامل کرده و بیاندیشید و قرآن بخوانید و در آن تدبر کنید. به قول سعدی در برگ درختان سبز بنگردید ، به قول قرآن در گردش زمین و آسمان و اختلاف شب و روز فکر کنید و خلاصه بهترست بیشتر آدمی با دو گوش و دو چشم بشنود و ببیند و تفکر کند و با یک دهان سخن بگوید

حجت السلام  رفیعی

در آستانه محرم و دعوت حجت الاسلام  رفیعی به نشر و بسط گفتگو در جامعه و نامه ای منتشر نشده در محرم سال گذشته:

حجت الاسلام رفیعی
با سلام
الحق و الانصاف منبر پر مطالعه و پر مغزی که شامل مطالب جدید و حاوی آیت ، روایت و حکایت است از سخنان شما می تراود و خوب مخاطب را جذب می کند؛ جزائکم الله خیرا.
حقیر تقریبا به دقت مجلس شب غریب امام که در حسینیه آقای رهبر برگزار شد در بین معدود ساعاتی که در سال به برنامه های تلویزیونی اختصاص می دهم را استماع و مفیوض شدم. طیب الله انفسکم .
و اما درباره تذکر که منفعتی است برای هر مومن سخن گفتید و همه را به امر معروف و نهی منکر فراخواندید. درباره حجاب و اخلاقیات و روال جامعه سخن ها گفته و مومنان را به حضور در جامعه تشویق و علت گردنکشی گناه و بی اخلاقی را شانه خالی کردن از وظیفه مزبور دانستید.
نحن نحکم بالظاهر ، از نوع بیانات و رفتارها و پست ها و مسولیات شما برمی آید که ان شاء الله زندگی مومنانه داشته و به آنچه می گویید باور دارید و مصداق "واعظان چون به خلوت رفته" نیستید.
اما در این ماه امام حسین علیه السلام که ماه دعوت ایشان به ارزش ها و نهی ایشان از ظلم و بدعت است ، چه مقدار به منکرات اصلی و اساسی فکر کرده و به جای لقب سخنران بیت و به قول قدیمی ها دربار به وظیفه اصلی خود در وعظ مستمعین نظر داشته اید؟!
آقای حجت الاسلام
آیا لقب مزبور وقتی اینهمه ظلم و بدعت و خطا آن هم به نام اسلام و توسط روحانیت صورت می پذیرد، شایسته خطیبی است که تریبونی بزرگ و میلیونی دارد ؟!
آقای رفیعی
حجاب و نماز و روزه و روضه و حتی شراب و خدای ناکره زنا جزء بدیهیات منکر اسلام عزیز است و هدم و کم توجهی به آن در کشور اسلامی موجبات تاسف است اما تضییع حق الناس ، عقب راندن نخبگان و شایستگان از مسولیت ها و ظرفیت های علمی و کاری توسط عده ای نالایق آن هم به نام دین ، قوه قضاییه ای پر از فساد و ارتشا و فساد سیستمی و ربوده شدن رای و نظر مردم و تصمیم گرفتن قلتی به جای ملت به نام تایید صلاحیت و به عللی ناشی از تنگ نظری ها بسیار تاسف بار و اسفناک تر ، فاصله گرفتن منبر و واعظ مراسم حسینی از اصل هدف امام علیه السلام است.
عجیب است و اما نه اشتباه می کنم غریب نیست و روش شیطان رجیم است که قسم یادکرده تا همه را اغوا کند. از شمری که بعد از شانزده بار سفر حج و تا جنگیدن در رکاب امیر المومنین را در توشه معنوی خود دارد تا حری که در لحظات آخر از امیری سپاه دشمن به نفع سپاه امام خویش می شتابد و توبه می نماید راه بسیارست اما به اندازه یک تصمیم و تعمق فاصله است. امیدوارم اگر در وجود هر یک از ما ذره ای فاصله از صراط مستقیمه ای است که شارع مقدس از طریقه فقها رضوان الله تعالی علیهم به ما رسیده ، وجود دارد از لشکری نباشیم که چون عمر سعد و شمر و شیث و حتی توابین که پس از حادثه به فکر کرده های اشتباه خود افتادند ، باشیم و اگر هم به ناحق از باطلی دفاع می کنیم چون حر بن یزید ریاحی ، عجزی در بیان و دفاع حق نداشته باشیم.
ای کاش منابر ما به جای مدح قدرت و ستایش حاکمیت در طول عصر معاصر از صفوی تا به امروز در پی نمایش راه و روش حسینی برمی آمدند که ضلال و ظلم و ظلمت را نپذیرفت و نه برای هوای قدرت و خدای ناکرده طغیان خروج کرد و نه غریب مادر و نه تنشه جرعه آب بود اما عجیب است که منبری ، مداح و حتی بزرگان ما به جای معرفت امام و شناخت خصایص امامت به قد و بالا و صورت خلاصه شده اند و علامت و روایت از زخم و اسیری را حد اعلای عزای تشیع می شمارند و تنها قلتی از مخلصان و علما به اشک منطقی ، پرهیز از ارجاع به کشف و شهود رهنمون می گردند.
حیف است از روحانی با سوادی چون شما که منبر پر معنا و مطلبش نهایت مرضی رضای حضرتش قرار نگیرد و مخلوط به شبهه و ثنای گوی قدرت باشد.
و هو المستعان و به نستعین