در آستانه محرم و دعوت حجت الاسلام  رفیعی به نشر و بسط گفتگو در جامعه و نامه ای منتشر نشده در محرم سال گذشته:

حجت الاسلام رفیعی
با سلام
الحق و الانصاف منبر پر مطالعه و پر مغزی که شامل مطالب جدید و حاوی آیت ، روایت و حکایت است از سخنان شما می تراود و خوب مخاطب را جذب می کند؛ جزائکم الله خیرا.
حقیر تقریبا به دقت مجلس شب غریب امام که در حسینیه آقای رهبر برگزار شد در بین معدود ساعاتی که در سال به برنامه های تلویزیونی اختصاص می دهم را استماع و مفیوض شدم. طیب الله انفسکم .
و اما درباره تذکر که منفعتی است برای هر مومن سخن گفتید و همه را به امر معروف و نهی منکر فراخواندید. درباره حجاب و اخلاقیات و روال جامعه سخن ها گفته و مومنان را به حضور در جامعه تشویق و علت گردنکشی گناه و بی اخلاقی را شانه خالی کردن از وظیفه مزبور دانستید.
نحن نحکم بالظاهر ، از نوع بیانات و رفتارها و پست ها و مسولیات شما برمی آید که ان شاء الله زندگی مومنانه داشته و به آنچه می گویید باور دارید و مصداق "واعظان چون به خلوت رفته" نیستید.
اما در این ماه امام حسین علیه السلام که ماه دعوت ایشان به ارزش ها و نهی ایشان از ظلم و بدعت است ، چه مقدار به منکرات اصلی و اساسی فکر کرده و به جای لقب سخنران بیت و به قول قدیمی ها دربار به وظیفه اصلی خود در وعظ مستمعین نظر داشته اید؟!
آقای حجت الاسلام
آیا لقب مزبور وقتی اینهمه ظلم و بدعت و خطا آن هم به نام اسلام و توسط روحانیت صورت می پذیرد، شایسته خطیبی است که تریبونی بزرگ و میلیونی دارد ؟!
آقای رفیعی
حجاب و نماز و روزه و روضه و حتی شراب و خدای ناکره زنا جزء بدیهیات منکر اسلام عزیز است و هدم و کم توجهی به آن در کشور اسلامی موجبات تاسف است اما تضییع حق الناس ، عقب راندن نخبگان و شایستگان از مسولیت ها و ظرفیت های علمی و کاری توسط عده ای نالایق آن هم به نام دین ، قوه قضاییه ای پر از فساد و ارتشا و فساد سیستمی و ربوده شدن رای و نظر مردم و تصمیم گرفتن قلتی به جای ملت به نام تایید صلاحیت و به عللی ناشی از تنگ نظری ها بسیار تاسف بار و اسفناک تر ، فاصله گرفتن منبر و واعظ مراسم حسینی از اصل هدف امام علیه السلام است.
عجیب است و اما نه اشتباه می کنم غریب نیست و روش شیطان رجیم است که قسم یادکرده تا همه را اغوا کند. از شمری که بعد از شانزده بار سفر حج و تا جنگیدن در رکاب امیر المومنین را در توشه معنوی خود دارد تا حری که در لحظات آخر از امیری سپاه دشمن به نفع سپاه امام خویش می شتابد و توبه می نماید راه بسیارست اما به اندازه یک تصمیم و تعمق فاصله است. امیدوارم اگر در وجود هر یک از ما ذره ای فاصله از صراط مستقیمه ای است که شارع مقدس از طریقه فقها رضوان الله تعالی علیهم به ما رسیده ، وجود دارد از لشکری نباشیم که چون عمر سعد و شمر و شیث و حتی توابین که پس از حادثه به فکر کرده های اشتباه خود افتادند ، باشیم و اگر هم به ناحق از باطلی دفاع می کنیم چون حر بن یزید ریاحی ، عجزی در بیان و دفاع حق نداشته باشیم.
ای کاش منابر ما به جای مدح قدرت و ستایش حاکمیت در طول عصر معاصر از صفوی تا به امروز در پی نمایش راه و روش حسینی برمی آمدند که ضلال و ظلم و ظلمت را نپذیرفت و نه برای هوای قدرت و خدای ناکرده طغیان خروج کرد و نه غریب مادر و نه تنشه جرعه آب بود اما عجیب است که منبری ، مداح و حتی بزرگان ما به جای معرفت امام و شناخت خصایص امامت به قد و بالا و صورت خلاصه شده اند و علامت و روایت از زخم و اسیری را حد اعلای عزای تشیع می شمارند و تنها قلتی از مخلصان و علما به اشک منطقی ، پرهیز از ارجاع به کشف و شهود رهنمون می گردند.
حیف است از روحانی با سوادی چون شما که منبر پر معنا و مطلبش نهایت مرضی رضای حضرتش قرار نگیرد و مخلوط به شبهه و ثنای گوی قدرت باشد.
و هو المستعان و به نستعین