فقیه
عالی قدر حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظکم الله)
با
سلام و تحییات؛
اگرچه
سلسه مباحث خیار خارج فقه آن مقام شامخ بر نیوش مومنین از رسانه ی ملی به همراه
زمزمه های مرجعیت فقهی جنابعالی لقب فقاهت
را بر شما در صفت خطابه ظاهر نماینده است ، اما اشتهار شما در تفسیر قرآن کریم به
همراه انتساب بی واسطه ی شما در تلمذ مقام سید الاستاد خویش ، مفسر کبیر قرآن کریم
مرحوم علامه ی طباطبایی(طاب ثراهما) شما را در زمره ی عالمان این رسته یعنی تفسیر
قرآن کریم که شامل معارف عمیق فقهی ، فلسفی ، کلامی ، حکمی ، عرفانی و دیگر علوم
جلاله است ، نشانیده و تفضل جرعه نوشی از این معرفت عظیم را به شما هبه داشته است.

محاجه
به واسطه ی علم کثیر شما و عمل قلیل حقیر میسر نیست ولیکن شاهد مثال هایی در خصوص
موضوع حداقل برای برچیدن وظیفه ی امر به معروف و نهی منکر از حقیر خالی از لطف نمی
باشد
وَالْمُؤْمِنُونَ
وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ(توبه - 71)
و
مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مىدارند و از
كارهاى ناپسند باز مىدارند
هر
چند در عالم وجود نمی توان لزوما احاطه داشتن انسانی بر علم و کتاب و دانشی را به
معنای عمل بر گفته ها و کردارهای آن علم و کتاب و دانش دانست چه آنکه شایدمی توان یکی
از بزرگترین مفسران انطاق امیر المونین در کتاب شریف نهج البلاغه را جرج جرداق
مسیحی دانست که علی رغم محفوظ داشتن بسیاری از جملات این کتاب در 200 بار مرور آن
و همچنین انتساب او به عنوان یکی از مریدان این سخن و کلام همچنان در مذهب و ردای
خویش بازمانده است. همچنین است مفسران بزرگ علم اخلاق و معرفت که خود گرفتار بی
اخلاقی شده و مصداق آیت زیر گردیده اند که:
أَتَأْمُرُونَ
النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ
أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿۴۴- بقره﴾
آيا
مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد با اينكه شما كتاب [خدا] را
مىخوانيد آيا [هيچ] نمىانديشيد
سابقه
ی روشن شما در عدم قرار گرفتن در زیر بیرق باطل و به خصوص نطق پایانی خود در آخرین
نماز جمعه ی شهر قم و همچنین بی حرمتی
هایی که در قبال مواضع حقه ی شما در سال های گذشته صورت پذیرفته است ، شما را در
مقام مثال فوق نگنجانیده و هماره در افوام عموم شما را مبری از اهل ظلم نموده است
، اما برخی خاصّه ی ارادتمندان در حقیقی یا تقیه بودن تایید شما بر مسئولین سیاسی
و مذهبی کشور ابهام و آن را مستوجب تعطیل احکام قرآنی دانسته اند.
فارغ
از دیدگاه های سیاسی و بدون استناد به حکم مرجعیت و مسئله ی ولایت فقیه که سطور
فراوانی از شما در این خصوص به کتابت آمده است ، آیا حوادثی همچون اعدام های بی
محاکمه و عجولانه ی ابتدای انقلاب و همچنین کشتارهای سال 67 که مورد اعتراض فقیه
عالیقدر مرحوم منتظری قرار گرفت ، شکنجه های زجرآور ، رد صلاحیت نامزدهای
انتخاباتی ، هجمه بر مطبوعات و شکستن قلم های نویسندگان ، عزل مرحوم منتظری و
افترائات به ایشان ، عزل بنی صدر و افترای خیانت بدون محاکمه به ایشان ، طویل
المدت کردن جنگ ، داستان آقای شریعتمداری و دهها خطای بنیانگذار انقلاب ؛ مجوز
ترورهای مخالفین ، حوادث 18 تیر 1378 ، دستبرد در آرای مجلس ششم ، قتل های زنجیره
ای ، حبس و شکنجه ی معترضین و مخالفین به وخیم ترین اوضاع ، حوادث سال 1388 ،
توهین به مقام مرجعیت و وهن مرحوم منتظری و صدها اشتباه فاحش رهبری نظام حداقل
برای قدری تفکر از سوی شما که سال ها با قرآن کریم و آیات متعدد آن مانوس بوده اید
کفایت نکرده است تا حداقل نه در رد که در تایید ایشان ، سخن سرایی نکرده و راه و
چاه را یکی نخوانید.
تعدد
آیات ظلم به مقدار کیفیت آن از کوچکترین خطا تا بزرگترین آن را بارها در خلال
سخنانتان به تفسیر رفته اید و مستحضرید که این صحیفه ی مقدس به چه میزان بر این عنصر تاکید دارد ، چه را و که را
ظالم می داند و چه عهدی از علما در مقابل ظلم گرفته است.
لاَ
يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴- بقره﴾
پيمان
من به بيدادگران نمىرسد
اصفات
خاصه ی حق سبحانه و تعالی و ائمه ی معصومین که از دّر کلام شما برمی خیزد هنگامیکه
با تمجید و تایید شما بر حضرات صدرالاشاره تمزیج می گردد ، مستوجب تشکیک در عظمت و
بلندی آنان است ، چرا که قیاس حیّ و حاضر بر مصداق مثالی شما ممزوج گردیده و این
هاله ی ابهام را به وجود می آورد که ذات اقدس حق بر چنین ظلمه ای رضایت و رفتار
معصومین (علیه و علیهم افضل الصلوات) بر چنین مداری بوده اند.
الله
الاعلم