منتظری و روزگار ما
1) رنجور برای آرمان:
همچون علی که سالیان درازی در پیکار و نبردهای مکرری را که بر او ساختند از پای ننشست، منتظری نیز متحمل بیشترین و سخت ترین اسارت ها برای پیروزی نهضت اسلامی گردید.
همچون علی که بیست و پنج سال را پس از اوج قدرت خانه نشینی کرد و برای وحدت جهان اسلام سکوت کرد، او نیز پنج سال در اسارت خانگی بود و سکوت کرد.
همچون علی که اگر نبود، خلیفه خود را در مقابل مشکلات هلاک شده می پنداشت، او نیز در نبودنش ، بودن خود را از مردم دریغ نکرد.
همچون علی که همه ی بزرگان و مهاجرین و انصار بر حق بودنش شکی نداشتند ولی برای جاه و وجیه دنیا سکوت کرده بودند، او نیز مدافعانی داشت همه از عقلا، اما در زیر سکوت های عجز .
همچون علی که در حکومتی را که خود با پیرمرادش بنیان نهاده بود، مظلوم و ستمدیده بود، او نیز به مزد مجاهداتش در انقلاب رسید(!).
همچون علی که دین داری بزرگ بود اما مردمی در هنگام خبر شهادتش ، از حضورش در مسجد شگفت زده شده بودند و او را نامسلمان می خواندند، او نیز عمری را با نگاه طعنه ی بی دینی زیست.
2) رئوف با همه ی یاران و مخالفان:
همچون علی که حتی در دمادم مرگش بر قاتل خویش سفارش می نمود، او نیز هیچگاه درب خانه ی دلش را از کسانی که روزی او را شیخ ساده لوح دانستند و بر او تهمت و افترا زدند محروم نکرد و گونه ای با آنان رفتار کرد که انگار همانان نبودند که یک شبه عکسش را پایین آوردند و او را عامل بیگانه خواندند
همچون علی که مخالفانش دلیل به خلافت نرسیدنش را بذله گویی و جوانیش ذکر نمودند، او را نیز به خاطر مهربانیش با خلق خدا،ساده لوح خواندند.
3)دانا از نگاه عالمان:
همچون علی که بر دانش و خرد و توانایی او کسی شک نداشت، بی مهرترین ها او را فقیه مبرز می نامیدند.
همچون علی که علم او از زمانش پیش تر بود، او نیز وقتی هنوز کمتر فقیهی بر مسائل جسورانه ای چون ولایت فقیه،حقوق اقلیت،اعدام کودکان، پاسخگویی و آگاهی بخشی از طریق رایانه جرات ورود داشت ، تفقه می کرد.
4)جسور در سیر زمان:
همچون علی که شیر عرب بود او نیز در دورانی که هیچ کسی را یارای مخالفت نبود، صدایش درگوش فلک پیچیده بود.
همچون علی که ردای خلافت را به عطایش بخشید و حاضر نشد که برای رسیدن به حکومت به غیر حق دست یازد،او نیز جسارت چنین تصمیمی را عملی کرد .
5)محبوب در چشم همگان:
همچون علی که در هیچ قوم و گروه و قشری محدود نبود و حتی مرگ را بر خلخال درآوردنی از پای دخترکی یهودی گزاف نمی دانست،او نیز حقوق بهائیان را محترم شمرد،هفته ی وحدت بین تشیع و تسنن را ایجاد نمود و جالب آنکه در اعلامیه های تسلیت مرگش از کاخ سفید تا ملی گرا ها و متدین و متقدمین و متاخرین و اصولگرا و اصلاح طلب و داخل نشین و خارج نشین او را محترم دانستند
و همچون علی که تنها رهبر زمانه ی خویش نبود و به همه ی اعصار تعلق داشت ،تاریخ از منتظری نیز به نیکنامی یاد خواهد کرد.
نسل حاضر باید بیشتر از منتظری ها بداند ، تا با علی آشنا شود وآنگاه مولانا شمس خود را پیدا کند و به جای دلخوری و دلزدگی از دنیای پیرامونش به وجد آمده و گوید.
شمس تبریزی که پشتش رو به ماست صد هزاران آفرین بر رویش باد
همه از دست غیـــــــر ناله کنند