در حد اطلاع راقم در چند سال اخیر وقایع عراق ، حضرتعالی جهت فروکش کردن دامنه ی اختلافات در دیدارهایی با مسئولین و سردمداران سیاست در جهت حفظ جان مسلمین و مردم عراق کوشیده و اعتراف مقامات آمریکایی به نقش بی بدیل جنابعالی در اوضاع عراق نشان از نقش شما در خروج نظامی آمریکا از عراق و آرامشی بیش از دوران صدام و در دوران اولیه اشغال بوده است . نمونه هایی از بیانات صریح شما به شرح ذیل است:

بیانیه دفتر معظم له در ارتباط با حوادث اخير عراق(۲۵ جمادي الثاني ۱۴۲۵)

"دراين روزها شهر مقدس نجف اشرف وتعدادى از شهرهاي عراق در وضعيت مصيبت بارى بوده كه موجب هتك مقدسات وريختن خونهاى بسيارى شده وخرابيهاى زيادى ببارآورده .
عليرغم انكه بيمارى حضرت آيت الله العظمى سيستاني مد ظله باعث گشته كه ايشان دراين مقطع حساس دوراز شهر مقدس نجف اشرف ودوراز عزيزان خود باشند ولى معظم له باكمال تاثر وتالم شديدا مراقب ونگران اين وضع دردناك بوده وخود رادرغم واندوه ومشكلاتى كه براى فرزندان وعزيزانش دراين شهرها پيش امده شريک مى داند "

بيانيه دفتر معظم له در قم درباره فاجعه خونبار روز عاشورا(٠۱ محرم ۱۴۲۵)

"بار دیگر دستهای جنایتکار دشمنان خدا و رسول و اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین در دو شهر مقدس کربلا و کاظمین در روز عاشورا .............. عزاداران و زائرین را هدف قرار داده است........ "

فتوی معظم له درباره چگونگی تدوین قانون اساسی آینده عراق و نقش مردم(۲۸ ربيع الثاني ۱۴۲۴)

"نیروهای اشغالگر از هیچ گونه شایستگی برای تعیین اعضای مجلس نگارش قانون اساسی برخوردار نیستند و هیچ ضمانتی وجود ندارد که آنچه چنین مجلسی به عنوان قانون اساسی می نویسند با مصالح عالی مردم عراق همسو بوده ............. از این روی طرح یاد شده از بنیاد پذیرفتنی نیست............ بر تمام مومنان است که با تمام توان شکل گیری این امر مهم را مطالبه کنند و ............."

پیشاپیش از تصدیع و جسارت عذر می خواهم.

 

ظلم در هر جا و هر مکانی مذموم و بر هر مسلمانی واجب است که در رفع و دفع این ظلم از برادر و خواهر دینی خود کوشا باشد و چه بسا آنکه دفع ظلم منوط به مسلم و حتی قید دین نمی باشد و این قبیل دفاع شما از حق مظلوم عراق، عین حق و ناشی از وجهه ی مسلمانی و وظیفه ی دینی معظم له است

اما...

آیا وقایع پس از انتخابات ایران ، کشتار مردم در روز عاشورا ، زندانی نمودن صدها و بلکه هزاران زندانی ، شکنجه ی زندانیان و بی حرمتی به ساحت مرجعیت عظام تقلید ، حضرت آیت الله منتظری(اعلی الله مقامه ) در زمره ی ظلم در حوزه ی تعریف برای جنابعالی تعیین نگردیده است؟!

آیا وقایع سوریه و اعلام رسمی 5 هزار کشته و 14 هزار زندانی موجب تعلم جنابعالی نگردیده است؟!

آیا نامه های تظلم خواهی ستمدیدگان پس از انتخابات به شما نرسیده است؟!

آیا حصر مسلمین تنها به علت انتقاد بدون برگزاری هیچگونه دادگاهی ، عین ظلم نیست؟!

آیا تهمت و افترا از تریبون مجلس خطاب به افراد و شخصیت ها و فتنه گر خواندن آنها در آرای فقهی حضرتعالی مذموم شمرده نمی شود؟!

آیا ردصلاحیت های گسترده ی مسلمین و مسلمات در انتخابات های گذشته بدون ارائه ی هیچگونه دلایل متقن و تنها به جرم و آرم"ضد ولایت فقیه" ریختن آبروی مومن که در روایات همپای ریختن خون او شمرده شده است ، نمی باشد؟!

برای توضیح بیشتر ،مطالعه ی آرا و نظرات مراجع بزرگی همچون مرحوم آیت الله منتظری ، آیت الله صانعی ، آیت الله دستغیب و اعتراضات ضمنی آیات عظام شبیری و وحید و همچنین اعترضات سه تن از مسئولین اسبق نظام(موسوی ، هاشمی و خاتمی) که حدود 24 سال از عمر 30 ساله ی کشور ایران را تشکیل می دهند و ده ها مسئول مهم کشور همچون رئیس دو مجلس سوم و ششم(کروبی) ، وزرا ، نمایندگان مجلس و غیره ، نشان می دهد که "مسئله ظلم و حکومت حاکم جائر" در جمهوری اسلامی  ایران مسئله ای حداقل قابل تحقیق است. اقداماتی که در این ظلم ها همچون کشتار ، شکنجه ، تهمت و ... به نام فقاهت و شرع مقدس صورت می پذیرد ارزش آنرا ندارد که حضرت آیت الله علنا از اینگونه اقدامات خلاف شرع که تحت نام مذهب اهل بیت (ع) اتفاق افتاده است تبرّی جویند و انزجار خود را ابراز دارند ؟

آنچه قیام امام حسین (علیه السلام) را جاودانه ساخته است، اهداف و غایات آن است. بزرگداشت یاد و نام نهضت حسینی به تجلیل و ذکر فضائل و مناقب امام و اصحاب کرامش و تقبیح و لعن اعداء و بدخواهان تمام نمی شود.  می توان به لقلقه زبان دعا و ثنای اهل بیت (ع) گفت و بر مصیبت سیدالشهداء (ع) گریست، اما به منش و روش معاویه زمامداری کرد، به شیوه یزید منتقدان را سرکوب کرد، و همچون عمروعاص مقدس مآبانه قرآن بر نیزه کرد. آنچه روح سیدالشهداء (ع) و ارواح طیبه شهدای کربلا را می آزارد ظلم و تجاوز به حقوق مردم است.

 آیا قتل نفس محترمه، نقض عهد، کذب، معونت ظالمین، حبس حقوق، بهتان و سب و اهانت و تحقیر مومن و غشّ به مسلمین از معاصی نیست  و "ظلم" محسوب نمی گردد. امر به معروف و نهی از منکر نیز از ضروریات دین و در صدر اهداف اباعبدالله الحسین (ع) است. اکنون خاضعانه از حضرتعالی جویا می شوم کدام یک از منکرات و کبائر یادشده در زمان شما آن هم بنام دین و مذهب و فقه در ایران و سوریه اتفاق نیفتاده است و شما نمونه ی عینی آن را در عراق و بحرین و دیگر ممالک دیده اید و در خصوص آن کشورها با بیانیه و مذاکره به جنگ ظالمان رفته اید در حالیکه در قبال ایران و سوریه سکوت فرموده اید ؟!

 آیا حداقل سی و دو نفر (به اقرار مسئولان حکومتی) از معترضین غیرمسلح در انتقاد مسالمت آمیز به تقلب در انتخابات کشته نشده اند؟ آیا مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی در زیرپاگذاشتن عدالت، آزادی های مشروع، رحمت اسلامی و قانون اساسی "نقض عهد" نکرده اند؟ آیا در ارائه نتیجه انتخابات و آمار اقتصادی عالماً و عامداً مرتکب "کذب" نشده اند؟ آیا نتیجه انتخابات را وارونه اعلام کردن مصداق "غشّ به مسلمین" نیست؟ آیا دست بردن در آراء مردم "خیانت در امانت" محسوب نمی شود؟آیا حمله به بیت آیت الله صانعی که در صحنه هایی از آن قرآن های پاره شده مشاهده گردیده است ، شما را مشوش نداشته است؟ آیا حبس چند صد نفر از مومنین که اتهامی جز انتقاد از "والی جائر" ندارند و آنها را تحت فشار قرار دادن مصداق "ایذاء، بهتان، سبّ، اهانت و تحقیر مؤمن" نیست؟ آیا این همه "ظلم" ارزش یک اعتراض علنی از سوی مرجعیت را ندارد؟ آیا ارتکاب این همه ظلم بنام شریعت و فقاهت و مذهب اهل بیت (ع) "بدعت" نیست؟ راستی برای اینکه "ولایت جائر" محقق شود، چه اتفاقاتی باید می افتاده که نیفتاده است؟ آیا خداوند از علما عهدی نگرفته است که بر ستمگری ظالمان ساکت نمانند؟

 در مکتب سید الشهداء (ع) و زینب کبری و ابوالفضل العباس رعایت عدالت و کرامت و رحمت و حریت مهمتر است یا اکتفا به ظواهر شعائر و سطح مناسک؟

بازجویان قسیّ القلب در زندانها  نعوذ بالله نقش خداوند را بازی می کنند  و با نام مقدس یا زهرا شکنجه می کنند و شلاق می زنند، آنگاه حضرتعالی به در قبال مسائل ایران و حتی مسائل حساس برای حکام ایران همچون سوریه سکوت پیشه می فرمائید؟

از رسیدن این نامه به شخص جنابعالی با این حصاری که به بهانه ی امنیت در جنب شما ایجاد شده است ، نا امیدم؛چه آنکه در سفر سال گذشته حتی محافظان شما از نزدیک شدن به کوچه ی بیت شما ممانعت ایجاد کردند و این مسائل مستوجب گردیده است که  بارها تصمیم به تغییر در تقلید از معظم له علی رغم سفارش مرحوم جد بزرگوارم نموده ام ولی من باب وظیفه بار دیگر از شما می خواهم در این احوال ، جامه ی حسینی پوشیده و جمع مسلمینی که با مشاهده ی احوال ظالمان و مظلومانی که به حمایت از مراجع زبان فروبسته ،روز به روز از دین و نقش بی بدیل آن  زدوده گردیده اند را به حیات دین علاقه مند سازید و صدق گفتار آن پیر فرزانه را بر حقیر مشهود سازید.

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّـهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ.  


  دیماه  1390