کما بیش هر فارغ التحصیلی که در دانشگاه برای درس خواندن رفته باشد
و سپس برای نان درآوردن کار و کسبی داشته باشد ، از اینکه دانشگاه ، علم و تخصص
چگونه در راه رشد و تعالی انسان موثر است مطلع است . بعد از تحصیلات مقدماتی که در
اکثر کشورها تا دوره دیپلم را تشکیل می دهد ، بنا بر وضعیت کشور ، سطح دسترسی و
سیاست های دولت ، جوانان به تحصیلات مرتبط با تئوری یا مرتبط با مشاغل می پردازند.
امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته ، تحصیلات تکمیلی (بعد از دیپلم) مرتبط با کالج
های صنعتی است که در آنها به کارشناسان خود شیوه ی عملیاتی کار و صنعت مزبور را
آموزش می دهند. البته شبیه این سناریو در کشور ما و در دبیرستان های کارو دانش و
فنی و حرفه ای و سپس در مقاطع فوق دیپلم در دانشگاه های محدود ایشان رخ می دهد .
در این دبیرستان و دانشگاه ها بیشتر مسائل مرتبط با به کارگیری فن و حرفه را آموزش
داده و شخص را برای یک کار موفق بر اساس تجارب دیگران مهیا می کنند.
اما همیشه نمی توان بر اساس تجارب گذشته عمل کرد و نیاز بشر به
گشایش باب علم و دروازه های جدید آن است ، از همین رو دانشگاه ها می کوشند با
تدقیق ، تحقیق و شیوه های دانش بنیان به گسترش علوم بپردازند. به عنوان مثال با یک
دوره تجربی و دستیاری پزشکی می توان dentist موفقی شد ولی هدف دانشگاه از پرورش پزشکان متخصص دندان پزشکی
به کارگیری فن و حرفه های جدید در طب مورد بحث است. همچنین در علوم مهندسی عملا
هیچ گونه آموزش های دانشگاهی در حرفه های مشاغل کارایی نداشته و افراد را برای کسب
شغل مهیا نمی کند ، اما همانگونه که اشاره شد هدف تعلیم دانشگاه ، پرورش و زایش
علم است .
صنعت ، تجارت و بازرگانی به خوبی و بدون بهره گیری از شیوه های
آکادمیک مرسوم می تواند به پرورش نیروهای مورد نیاز خود بپردازد و آنها را چون
دیگر ابزارهای مورد نیاز به خدمت گیرد ، اما هیچگاه توانایی تربیت یک انسان و
ارضاء خواسته های فکری و روحی برای او در این مسیر ، میسر نیست.
کسب دانش برای یک مهارت از هر طریقی میسر است ، همانگونه که بذل آن
نیز راه های گوناگونی دارد. اما گذشته از مشکلات تحصیلات دانشگاهی در ایران که در
خود ، فخر و عامل گذران وقت و مسبب فتق برای جوانان و چه بل آنکه امروز میانسالان
گردیده است ، رسالتی بزرگ تر دارد. دانشگاه اگر همراه با شور و شوق و بحث و اندیشه
باشد ، کارخانه آدم سازی است که در آن روح و فکر آدمی رتق به اصالت وجود می گردد و
او را برای رسالت انسانیت خویش مهیا می سازد .
بنابراین کسب بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی
جهان را اگرچه دانشگاهیان و نظریه پردازان ایجاد نکرده اند ، لیکن کلام
ایشان مصداق پند مولانست که :
زانک با جان شما آن میکند
کان بهاران با درختان میکند