فاطمیه
هم نسلان من و به خصوص آنانی که به واسطه رنج هایی که بر اثر اختلاف طبقاتی ، فقر و مشکلات مالی به ایشان وارد آمده است خاطره خوشی از هاشمی ندارند. قدیمی تر ها و آنهایی که انقلاب را به خاطر دارند نیز از هاشمی به دلیل اتفاقات ابتدای انقلاب و به خصوص داستان برخوردهای او با بنی صدر و مرحوم بازرگان گلایه و نقد دارند. خاطره تقابل او در انتخابات مجلس ششم با اصلاح طلبان که اکثریت مردم را در انتخابات مزبور تشکیل می دادند نیز مزید بر علت برای دو نسل مزبور بود که از هاشمی نقد و بر او بعضا لعن فرستند و او را عالی جناب سرخ پوش ، پینوشه ایران ، دیکتاتور ، پدرخوانده و ده ها لقب دهند. هاشمی به همه چیز متهم بود. از ثروت اندورزی تا قدرت طلبی و فساد فرزندان و ... هر چند هاشمی در داستان نماز جمعه سال 76 و هشدار به دستکاری آرا ، تقابل با احمدی نژاد در سال 84 دو بار خودی نشان داده بود اما نماز جمعه 88 چیز دیگری بود. هاشمی بغض کرده بود اما در مقابل خیل جمعیت معترضی که همین سی سال پیش در همین دانشگاه تهران برای آری به جمهوری اسلامی دور هم جمع آمده بودند و امروز با شعار اعتراض به حکومت به خیابان ها ریخته بودند ، آرام و بدون احساسی شدن سخن گفت.سخنی پدرانه از بطن انقلابی که خود طلایه دار آن بود. آنجایی که می گفت :"نگذاريم به خاطر زنداني شدن افراد دشمنان به ما بخندند و براي ما نقشه بكشند" و آنجایی که گفت:"جمهوري اسلامي يك لفظ تشريفاتي نيست و جمهوري اسلامي يك واقعيت است كه از ريشه در انديشه پيغمبر دارد و اين دو جمهوريت و اسلاميت هميشه بايد با هم باشند و اگر به يكي از اين دو آسيب برسد ما ديگر انقلاب را نخواهيم داشت. اگر اسلامي نباشد به بيراهه خواهيم رفت و اگر جمهوري نباشد حكومت به اهداف خود نميرسد. " هاشمی از فرود شروع کرد، آنجایی که می توانست به عنوان یک طلبه باسواد در حوزه بماند ، به عنوان یک سیاستمدار زیرک در لایه های تصمیم گیری کشور حضور داشته باشد و به عنوان یک فرد اجرایی قوی در بدنه اجرایی نقش ایفا کند ؛ اما طمع روزگار یا اشتباهات فردی و استراتژیک او را تا پرتگاه سقوط به زباله دان تاریخ فرو برد اما او که می توانست آخر عمر خویش را نیز به سان روزهای اوج قدرت در آسایش به سر برد و دو نقش ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان اغوایش کرده و او را برای رهبری مهیا سازد به سمت مردم و توبه از همراهی با قدرت کشاند و سرانجامش را به استخر فرح مختوم کرد. هاشمی یک درس بود برای کسانی که فکر می کنند کارهای سخت انجامش سخت است ، درسی که نشان داد اگر مرد عمل باشی می توانی. با همه نقدها به هاشمی که امروزها حاصل تندروی ها، کم اندیشی ها و خودمحوری ها امثالی چون او در جرقه های انقلاب و سپس اداره کشور است برای او طلب مغفرت می کنم و برای آرامش روان و آمرزشش از قادر متعال تقاضا و همگان را به عبرت از او و دوران او دعوت می کنم که : هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان
آقای علی خامنه ای
مقام رهبری جمهوری اسلامی
اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشکر کوفه که کثرتا و به خصوص امرا و فرماندهانش به عزت و جایگاه امامت و بزرگی و معصومیت ایشان مشرف و عامدانه برای کسب قدرت رویاروی نواده رسول خدا صل الله علیه و آله ایستاده بودند جمله ای بیان می دارد که عمق علت این عداوات و دشمنی را آشکار می سازد.
تخمه می شکستم و در کنار میز پر طمطراق همه خوراکی های متصوری که می شد برای شب یلدا تدارک دید نشسته بودم و به قول حافظ :
کنار آب, پای بید طبع شعر, یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
اما آدم است و خاطراتش ، روزهای ساده گذشته اش که امروز برایش زنده شدند. روزهایی که در خانه مادربزرگ شب یلدا این همه خرج نداشت اما حس داشت. شبی که روزها قبل انتظارش را می کشیدی و شب های بعد حسرتش را می خوردی.
دیشب و در کنار کسی که سالها انتظارش را می کشیدی,شب خاطره انگیز و فراموش ناشدنی بود ، شبی که سال ها بر تارک خاطره هایت می ماند و یادش را گرامی می داری اما ای کاش می شد با این خاطره ها,با این تحولات خوش زندگی و آدم های جدید زندگی ات, همچنان یلدا را, چهارشنبه سوری را, عید را و همه روزها و شب هایی که دوست داری در کنار آنهایی که خاطرات دوران کودکی را با آنها بزرگ شدی باشی. در خانه مادر بزرگ با او و با همه کسانی که روزهای به قول معروف امروزی ها نوستالوژیک زندگی ات را با آنها داشتی و در عجبم که چگونه خودخواسته در تبعید تنهایی و قربت برای زندگی و روزهای زودگذر از آدمها فاصله گرفته اند.
آری دیشب و در خوش ترین لحظات زندگی یاد مادربزرگ افتادم و بغضم از لحظایی که در کنار او یلدا و دیگر رسوم زندگی را تجربه کردم گرفته بود.
ای کاش آدم ها بیشتر قدر لحظات و آدم هایی که هستند را بدانند.
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ماها بعدها چه یادگاری میخواد بمونه
خدا ميدونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه