دین یک مفهوم شخصی و وابسته به ابزاری برای ارتباط بین شخص و معبود خویش است. دین را اگر روش پرستش معنا کنیم ، در تاریخ بشر نمونه هایی بسیار از آن را به عنوان رابطه ی بشری با خالق خویش می توانیم احصا نموده و به عنوان رابطه ی مخلوق با خالق خویش برشماریم.
مثلا در تاریخ بشری کسی خورشید و ماه پرست بوده و یا هندو و بودا مذهب لقب گرفته و یا ادیان ابراهیمی بهره جسته است ، این ادیان را به عنوان رابطه ی کلامی و ضوابط خود با خالق و ناظم جهان برقرار کرده است. به سوی سجده آورده ، با او هم صحبت شده ، آئینش را گرامی داشته ، پیامبرش را ستایش گفته و یا به هر نوعی در این آئین کوشا بوده است.البته در این بین برخی نیز دست به سوء استفاده از دین برده و دین را متاع حیات خویش ساخته اند.این بهره گیری دنیوی از معنویات به خصوص در مورد علمای بنی اسرائیل بیش از پیش مثل معروف گردیده است و یا در مورد والیان و نگهدارندگان آیئین بت پرسی ، عده ای که در جهت نگهداشت خانه و امکنه و ابنیه ی بتان چه در عصر مکه و چه در عهد فرعونیان به عنوان متولی مشهور گردیده بودند به جهت رسیدن به مقامات بالای دنیوی به دینداری خویش و نوع برداشتی که دیگران از دینداری آنان دارند ، توجه خاصی می نمودند.اما دیگران و عوام ، دین را تنها به عنوان دین و رابطه ی بین خدا و اله خویش با خود دانسته و به کار و بار خویش مشغول بودند و در این بین به دین نه از مطامع دنیا بلکه به چشم انداز اخری نگاه می افکندند.
مثال امر فوق به خصوص و به وضوح در دوران پیش از انقلاب دیده می شد و اگر کسی نمازی می خواند ، حجابی داشت ، روزه ای می گرفت و یا عبادتی می کرد تنها برای ایجاد این رابطه فی مابین بین خود و خدای خود بود. مومن و یا منکر دین ، کسی را  به واسطه ی داشتن یا نداشتن حجاب ، خواندن یا نخواندن نماز ، گرفتن یا نگرفتن روزه که از واجبات است ،لقب خوب و بد نمی داد و از آن را معیار برتری در دنیا و اخری نمی دانست.داشتن یا نداشتن ریش ، مسجد رفتن و یا نرفتن ، تسبیح به دست داشتن یا نداشتن ، ایام بیض رفتن یا نرفتن ، اهل زیارت بودن یا نبودن جزء دین نبود و تنها اگر کسی می خواست با کسی وصلت کند یا شراکت مهمی کند به این امور توجه می کرد. اینها را اگر به چشم سر ندیده ایم هم خوانده ایم و هم شنیده ایم و هم از فحوای سخن ها و فیلم ها و کتاب های آن دوران فهمیده ایم.
اما امروز که رمضان ، مسجد ،حجاب ،شراب، قرآن ، مفاتیح ، تسبیح ، ریش ، مکه ، کربلا و ده ها تقدس دیگر رسمی شده و معیار و برداشت خیلی موضوعات گردیده است ، روح دین و گوهر و مبنای این کلام امیر سخن ، کم رنگ گردیده است که روزه برای سنجش اخلاص خلق است.ولی امروز همه چیز هست اما از دین خبری نیست.به خاطر دارم که آقای جرج دبلیو بوش که آن جنایتهای بزرگ را در حق مردم مظلوم عراق و افغانستان(که البته تنها لشکر کشی آمریکا به این دو کشور بسیار سروصدا کرد و ده ها جنگ کوچک و بزرگ امریکا کمتر پرداخته شد) وقتی به مقام ریاست جمهوری آمریکا نائل آمد رسما اعلام کرد که شراب نمی نوشد. (او قبل از ریاست جمهور به شرب خمر معروف بود .)
ای کاش رمضانمان ، مولانایی باشد که فرمود:
آمد رمــــضان و عید با مـــــــــــاست                                   قفــــل آمد و آن کلید با مــــــاست
بربســـــت دهان و دیده بـــــــگشاد                                    وان نور که دیــده دید با مـــــاست
آمد رمـــــضان به خــــدمـــــــــت دل                                    وان کش که دل آفرید با مــــــاست
در روزه اگر پـــدیـــــــــــــــد شد رنج                                     گنــــــج دل ناپــدیـــد با مــــــاست
کردیم ز روزه جـــــــــــــان و دل پاک                                     هر چنــــد تن پـــلیــــد با مـــاست
روزه به زبـــــان حــال گــویــــــــــــد                                      کــــم شو که همه مـرید با ماست