عرفات
حکایت این روز نیز همچون همه ی موجوداتی
که ما به اندازه ی ظرف ذهنمان از آنها برداشتی را به فراخور زمان و مکان
داریم نیز چنین است.روزی را که در آن به شناخت تعبیر گردیده است و مردمان
به فراخور بهره گیری از حال حاجیان که در صحرای عرفات سکنی گزیده اند تا به
درکی از پروردگار خویش نائل آیند به مراسیمات رسمی با هزاران تبلیغ و
تجمیل همراه گردیده است. جمع مومنان از چند روزی پیش و علی الخصوص در این
روز به همهمه افتاده اند که کدام مداح و مسجد را برای گذران این روز انتخاب
کنند و یا کدام ادعیه را به جای آورده و کدام طاعت ادا کنند.
اما داستان پیشوای ما حسین بن علی که در سوم شعبان سال 60 هجرت از بيم آسيب مخالفان مكه معظمه را به نور قدوم خود منور گردانيده در بقيه آن ماه و رمضان و شوال و ذي القعده در آن بلدة مخفی بود و چون ماه ذي الحجه درآمد احرام به حج بست و چون روز ترويه (هشتم ذي الحجه ) شد عمروبن سعيد بن العاص با جماعت بسياري به بهانه حج به مكه آمدند، و از جانب يزيد مأمور بودند كه آن حضرت را گرفته به نزد او برند يا آن جناب را به قتل رسانند و حضرت چون بر مكنون ضمير ايشان مطلع بود احرام حج به عمره عدول نموده و طواف خانه و سعي مابين صفا و مروه به جا آورد و محل شد و متوجه عراق گرديد ، داستان انتخاب کدام محراب و مداح نیست ، او در عبادتی که در آن یا باید کشته شود و یا ذلیلانه با ظالم بیعت کند و دین حق را به قربانگاه ببرد ، از منی و عرفات می گذرد ، حج می شکند و سخن طاعنان می شنود و به جای یک قربانی ، هفتاد و دو قربانی به مسلخگاه عشق می برد تا به شناخت پرورگار خویش نائل آید.
اما داستان پیشوای ما حسین بن علی که در سوم شعبان سال 60 هجرت از بيم آسيب مخالفان مكه معظمه را به نور قدوم خود منور گردانيده در بقيه آن ماه و رمضان و شوال و ذي القعده در آن بلدة مخفی بود و چون ماه ذي الحجه درآمد احرام به حج بست و چون روز ترويه (هشتم ذي الحجه ) شد عمروبن سعيد بن العاص با جماعت بسياري به بهانه حج به مكه آمدند، و از جانب يزيد مأمور بودند كه آن حضرت را گرفته به نزد او برند يا آن جناب را به قتل رسانند و حضرت چون بر مكنون ضمير ايشان مطلع بود احرام حج به عمره عدول نموده و طواف خانه و سعي مابين صفا و مروه به جا آورد و محل شد و متوجه عراق گرديد ، داستان انتخاب کدام محراب و مداح نیست ، او در عبادتی که در آن یا باید کشته شود و یا ذلیلانه با ظالم بیعت کند و دین حق را به قربانگاه ببرد ، از منی و عرفات می گذرد ، حج می شکند و سخن طاعنان می شنود و به جای یک قربانی ، هفتاد و دو قربانی به مسلخگاه عشق می برد تا به شناخت پرورگار خویش نائل آید.
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟
سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟
سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰ ساعت 22:30 توسط عمادالدین ( عماد ) عظیمی
|
همه از دست غیـــــــر ناله کنند