النجاة فی الصدق
پرونده ای بر اساس نقض عهد احدی در دادگستری مفتوح گردید و یک مساله کوچک به بلوایی که می توانست سبقه کیفری را به آبروی نداشته ام بچسباند ایجاد شد . در کیفر خواست نوشته شده بود :" بر اساس اقاریر ضمنی متهم و شهادت شهود .... "
داستان اینجا بود که در مراحلی از روند کار ، قسامه پیش آمد و من حاضر نشدم علی رغم علم به اینکه این قسم دروغ می تواند تا مرحله مختومه شدن پرونده پیش برود ، اقدام کنم و با این کار صدای دیگر مرتبطان پرونده و وکیل و غیره را درآورده بودم و این مساله تبدیل به مهمترین سند علیه مان شد.
در جلسه دادگاه که به لطف الهی و نظر مثبت قاضی پرونده مختومه شد ، وکیل ما به ذکر خاطره ای از پرونده ای در حدود بیست سال پیش پرداخت که از ده نفر متهم قطعی ، نه نفر با قسم دروغ تبرئه و یک نفر به علت ممانعت از قسم دروغ مجرم شناخته شد ( اتهام همگی فروش کوپن در بازار آزاد بود) ؛ قاضی هم تنها راه اثبات مجرمیت را همین امر می دانست .
ناگفته پیداست که در کشوری که با یک دروغ ( که همگی هم مرا در عدم آن سرزنش می کردند) می توان از بند خلاص شد ، امیدی به اصلاح نیست ، چرا که دروغ سر منشا همه بدی هاست و از قول بچگی هایمان ، دروغگو دشمن خداست.
إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
همه از دست غیـــــــر ناله کنند