یک: خمس و زکات مالی

خمس و زکات دو تکلیف الهی اقتصادی بر روی دوش همه ی مسلمین است که برپا داشتن آن(زکات) در کنار نماز که عمود دین است بر همه ی کسانی که بر اجرای این امر ، ذمه ای دارند ، واجب گردیده است

دو: صدقه و قرض

صدقات و قرض که مستحباتی است که به نظر می رسد در خصوص صدقات نه تنها از باب استحباب که فریضه ای الهی و لازم بر هر انسانی است

من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له وله اجر كريم(حدید- 11)

كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‏اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(توبه- 60)

صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مى‏شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است

         

سه:زکات دارائی

اصل زکات ـ چنان که راغب اصفهانی در مفردات آورده ـ به معنای رشد و نمو است ،حضرت علی(ع) در روایتی به انواع زكات اشاره كرده و فرمودند:

«زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ زَكَاةُ الْجَاهِ بَذْلُهُ زَكَاةُ الْحِلْمِ الِاحْتِمَالُ زَكَاةُ الْمَالِ الْإِفْضَالُ زَكَاةُ الْقُدْرَةِ الْإِنْصَافُ زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَافُ زَكَاةُ الظَّفَرِ الْإِحْسَانُ زَكَاةُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّیَامُ زَكَاةُ الْیَسَارِ بِرُّ الْجِیرَانِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ زَكَاةُ الصِّحَّةِ السَّعْیُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ زَكَاةُ السُّلْطَانِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ؛

 زكات دانش، نشر آن [و تعلیم به دیگران] است

. زكات پست و مقام، آن را در خدمت دیگران گذاشتن است.

زكات حلم و بردباری، تحمّل و چشم‌پوشی است.

زكات مال، بخشیدن است.

زكات قدرت و توانايى، انصاف است.

 زكات زيبايى، عفّت و پاكدامنی است.

 زكات پيروزى، احسان است.

 زكات بدن، تلاش و روزه‌داری است.

 زكات رفاه و آسایش، نیكی به همسایگان و صله‌رحم می‌باشد.

 زكات تندرستى، كوشیدن در راه طاعت خداست.

زكات شجاعت، جهاد كردن در راه خداست.

زكات ریاست، دادرسی از بیچاره‌گان و بی‌پناهان است

پس مسئولیت های اجتماعی اشخاص به تبع مسئولیت های آنان مختلف است و وظایف ما در زمینه ی فقر زدایی که از آن به عنوان دروازه ی ورود به فحشا نام برده شده است ، منوط به دارائی های مالی و اقتصادی نیست و همه ی ما به تناسب دارائی های منقول و غیر منقول خود موظف به کمک و یاری فقرا هستیم. قرآن کریم ، این عنوان را اینگونه بیان می دارد که:

قول معروف ومغفره خير من صدقه يتبعها اذي والله غني حليم(بقره - 263)

گفتارى پسنديده (در برابر نيازمندان‏) و گذشت (از اصرار و تندىِ آنان‏) بهتر از صدقه‏اى است كه آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بى‏نياز بردبار است‏

                    

 

 

در پایان دیدگاه های مرحوم آیت الله طالقانی از منظر مرحوم مهندس سحابی که از تفاسیر ایشان استنباط گردیده است ، شنیدنی است:

بعد از خدا مي بينيم آن چيزي كه در قرآن خيلي رنگ دارد توجه به محروم، مظلوم و فقير است. سوره هاي كوتاه آخر قرآن، از سوره هايي است كه ابتداي حركت پيامبر نازل شده است.      مثلاسوره ماعون مي گويد كه «رايت الذي يكذب بالدين فذلك الذي يدع اليتيم و لايحض علي طعام المسكين» و بعد دنبالش مي گويد كه «فويل للمصلين الذين هم في صلاتهم ساهون، الذين هم يراوون و يمنعون الماعون» ماعون را هم آقاي طالقاني به «اموال عمومي» ترجمه مي كند كه در اين جا مي گويد «يكذب بالدين» ماعون را به خودشان اختصاص مي دهند. اين از آيات اول. در سوره هاي بعدي در سوره زاريات كه «ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير و منوعا.» يعني انسان حريص آفريده شده، وقتي كه بلايي بر سرش مي آيد، جزع و فزع مي كند اما وقتي امكاناتي به دستش برسد اعم از اقتصادي و سياسي منوعا مي شود يعني ديگران را منع مي كند و نمي گذارد اين امكانات به دست ديگران برسد. بعد به دنبال آيه مي گويد «الاالمصلين، الذين هم في صلاتهم دائمون و الذين في اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم.» اين دو شرطي است كه فرد انسان را از حرص و طمع و تجاوز به مال و حقوق مردم باز مي دارد. در سوره معارج مي فرمايد «والذين في اموالهم حق للسائل و المحروم;» اين مباحث در قرآن بسيار تكرار مي شود. حال به تعبير بنده قرآن بعد از اين كه خدايي نامه است، بعدش محروم نامه هست.
يعني شرط دين و دينداري را غم مظلومان و محرومان خوردن مي داند. آن كساني كه منكر دين هستند كساني اند كه «لايحض علي طعام المسكين» يعني درد طعام مسكينان را ندارند. از اين رو دين مترادف درد مسكين داشتن است.