تذکیری بر اهل منبر
منابر معمولا به دلیل تکثر کرسی نشینانش به خصوص در دو ماهه محرم و صفر با مناقشاتی همراه بوده اند. سال هاست سخنرانان اعم از روحانیون تا مادحین به ذکر حوادث ، روایات و مسائلی می پردازند که هر یک به نوبه خود جای بحث و بررسی و تدقیق نظر دارند . برخی از امور به روایاتی باز می گردد که ریشه در کهن دارد و برخی در حکایات کشف و شهودی متاخرین و بعضی در امور علمی که هر کدام به دلیل اعجاب و بدیع بودن مساله برای گروهی از شنوندگان مایه یقینی بیشتر برای ایمانشان به مساله و برای گروه دیگر تشکیک بر مساله و نهایتا نفوذ در عقیده اولیه می گردد.
به عنوان آخرین نمونه از این دست که البته خیلی هم قدیمی نیست ، ادعای تشیع پروفسور انیشتین بر اثر نامه نگاری با آیت الله بروجردی بر مبنای حدیث معراج است که در منبری توسط مادحی در جمعی که کثرتا فرتوت می نمود مطرح شد ، آنهم با تشریح فرمول نسبیت و ارتباط آن با حدیث مزبور !؟
بالفرض چنین در نظر بگیریم که انیشتین یک شیعه معتقد بود ، زمین از دور دست تنها به چند نقطه نورانی که قبور مطهر معصومین علیهم السلام و کعبه معظمه دیده می شود ، آثار شق القمر به عینه توسط دانشمندان بر روی کره ماه دیده شد ، دست و سینه فلان دختر هندو بر اثر سینه زدن در مراسم حسینی در آتش نسوخت، یک ارمنی توسط حضرت عباس سلام الله علیه در عالم شهود شفا یافت ، امام حسین علیه السلام و یاران هر یک به تنهایی در روز عاشورا چندین دژخیم را از پای درآوردند و ده ها و صدها مساله ای که به قول پیرمرد پشت سری ام در هنگامه اثبات فرمول نسبیت توسط مداح در مسجد گفت :" مساله خیلی پیچیده و علمی شد "
اُسّ و اساس این داستان ها و روایات و حکایات چیست؟
حتما گویندگان و ناقلین به خصوص در منبر با عظمت اباعبدالحسین علیه السلام، جز قصد خیر و تبشیر و انذار مومنین ندارند و انشاء الله قصد خیر دارند.
فرض اول را به صحت همه این مسائل می گذاریم و افاده اش را بر هر دو گروه بررسی می کنیم.
آیا جایی که آب هست ، تیمم باطل نیست ؟! تاثیر مذهب بزرگ شخصیتی در دنیای معاصر همچون انیشتین برای انسانی که یقین به ایمان خود پیدا کرده است چه می تواند باشد ؟ اگر ایمان را به مثابه قبول عینی و عقلی به مسائل مهمه ای همچون وحدانیت ، معاد و نبوت بدانیم و همچون ایمان آن یاران صدیق امام حسین علیه السلام در روز عاشورا که بعد از هفتاد بار کشته شدن ، خود را فدایی امام خویش بدانند به اعتقادات خود پابرجا باشند ، چه تفاوتی در اینکه هزاران و بلکه میلیون ها نفر دیگر چه اعتقادی دارند ، می توان یافت.
در واقع برای مومنین واقعی:
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلیست یا اوالابصار
در مبنای این صاحبان دیده ، آیات 17 الی 21 سوره مبارکه غاشیه عجیب تکان دهنده است که :
أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ
وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ
لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ
و اما در خصوص گروهی که به غیر از آنکه مستمع چنین مجالسی نیستند و معمولا هم سخنان پای منبر آن قدر منسجم و مستدل نیست که بتواند به عنوان برهان جهت محاجه با ایشان توسط مومنین مستمع منبر بهره رود ، مجموعا برهان و استدلال ثانویه است . یعنی وقتی شخصی بر اساس براهین موجوده در اصل وحدانیت به عنوان محور و قائمه ایمان دارای ظن و تردید و بل آنکه عداوت است ، نه تنها به ذکر شنیداری چه آنکه دیداری معجزات و خرق عادات هم مومن نمی شود. غیر از داستان گوساله پرستی قوم حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام بعد از آنهمه معجزه از عصا و دست بیاض و عبور از رود خروشان نیل که به روایت قرآن نه معجزه بود با تنها چند روز تاخیر ایشان از بازگشت میعاد ، قرآن به خواستاران معجزات اقتراحی می فرماید:
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ
با نهايت اصرار سوگند به خدا ياد كردند كه اگر نشانهاي (معجزهاي) براي آنها بيايد حتما به آن ايمان ميآورند بگو معجزات از ناحيه خدا است و شما نميدانيد كه آنها پس از آمدن معجزات (باز) ايمان نميآورند!
سوره: انعام آیه: 109
کوتاه سخن آنکه یومن بالله و الیوم الآخر و النبیئین که هدف اصلی اهل منبر است با تکیه بر براهین عقلی و سپس تبشیر و انذار وحی و آنگاه شیوه های قطعی نقلی پدید می آید و این قبیل امور که در بدایت به آن ذکر شد نه تنها یقینی به مومن نیفزوده و تشکیکی از بی اعتقادان نمی کاهد ، بلکه اگر خدای ناکرده نه شماری که اندکی از آنها در زمره شایعه و کذب باشند به ضعف ایمان منجر می گردند و این مستمع کوچک منبر از وعاظ و مداحین رهروی از مکتب پیشینیان در بیان همان روضه ها و نواهای قدیمی که تکرارش نه تکدّر که تفاخرست و از مستمعین مطالبه آن را ، عرض حاجت می برم و اگر خطایی در استدلال فوق داشته ام ، تصحیح فرمایند
همه از دست غیـــــــر ناله کنند