اقتصاد مقاومتی
در بدایت جوانی (حدود 10 سال پیش ) و با شنیدن این جمله که توطئه ای در کار بوده است که ذائقه ی مردم به چای خارجی عادت کند و بر این منوال هزاران شغل تعطیل شده و مبلغ هنگفتی از پول کشور به خارج می رود ، مدتی را بر خود به غیر از نوشیدن چای ایرانی، حرام کرده بودم و گوشم بر هیچ کس و هیج نصیحتی شنوا نبود.
گذشت تا پخته مردی از قضای روزگاری بر کناری بر من گفت که بالفرض همه مردمان ما در همه کالاهای مشابه این چنین کنند ، به نظر شما مشکل ما بهتر می شود یا بدتر ، با همان غرور جوانی گفتم که یقینا بهتر می شود ، سپس خنده ای برآورد و گفت که مطمئن باش چای ایرانی از این طعم گس و بی مزه و بی رنگی که دارد بدتر خواهد شد و کشاورز و تولید کننده با جرات بیشتری به خود اجازه می دهد هر جنس نا مرغوبی را به اسم حمایت از کالای داخلی به من و شما بدهد.
من در این سال ها و به واسطه ی تحصیل در کارشناسی ارشد نزد هر استادی (در رشته اقتصاد که علی رغم حقارت بنده ، آدم های بزرگ و صاحب نامی بودند)استدلال اقتصاد مقاومتی که حاصل آن اتکال به درون و کاهش واردات با افزایش ابتکار و خلاقیت است ، بردم ؛ در بهترین حالت به نشانه ی عدم قبول مساله سکوت کردند ، چرا که در دنیای پویا و رقابتی امروز بستن درب های کشور امری پذیرفته شده نیست .
بنابراین و به اعتقاد حقیر برای افزایش بهره وری اقتصاد ملی باید به جای تاکید بر کاهش هزینه به فکر افزایش درآمد باشیم ؛ چرا که رشد از راه ایجاد ارزش افزوده می گذرد و این امر تنها به واسطه رشد کارآفرینی ، روحیه کار و همدلی و خواست ملی میسر است و گرنه تحریم ، خشکسالی و دیگر مقولات چه باقی بمانند و چه مرتفع شوند به حال ملتی که متوسط کار ، مطالعه ، بهره وری ، فساد اداری و غیره اصلا قابل قبول نیست ، تفاوتی را ایجاد نخواهد کرد
همه از دست غیـــــــر ناله کنند