تندیس چهار ستاره شناس پزشک و عالم بزرگ تاریخ
اما چه فایده (؟!)
"حتما می دانید که بسیاری از این بزرگان و دانشمندان ما مصادره شده اعراب و تاجیک و ترک و دیگر کشورها گردیده اند و امروز خلیج "همیشه" فارس ما در بهترین حالت بدون پسوند مجعول ع.ر.ب.ی و صرفا خیلج خوانده می شود تا مبادا مناقشات بین الملل بر سر آن شکل بگیرد ؛ تابعیات دوگانه ، جلای وطن ، کم اطلاعی و کم اهمیتی به سرنوشت و آتیه کشور بعد از آنهمه استقامت در برابر قوم مغول و عرب و اسکندر و محمود افغان و جنگ های طویل و غارت های عظیم و درست در حالیکه ما هیچ مناقشه ی بزرگی پیش روی نداریم بر مردمان ما حکم فرما شده است و گوهر ایرانی بودمان در حال کم رنگ شدن است.
اگر در تاجیکستان ، جور کمونیسم خط روسی را بر مردمان آن سرزمین تحمیل کرد تا مردمان آن دیار ،مجبور به نبشتن مکاتبات خود با دستمایه ی پارسی ،اما رسم خط روسی گردیدند،اگر در ترکیه که به فرمان کمال پاشا حروف عربی کنارگذاشته شد و امروز رسم خط آنان آمیخته ای از میراث رومان و عرب و ترکی است و نسل کنونی قادر به ارتباط با کتابخانه های بزرگ استانبول نیستند ، اما ما امروز به دست خویش و بدون هیچ هجوم و اجباری ، فارسی را تحدید به رسم خط دیگری می کنیم.
اگر حوصله کردید و این دلنوشته را تا پایان خواندید، همت کنید تا پارسی را پاس بداریم.پیامک هایمان را پارسی کنیم ، رایان نامه هایمان را پارسی بنویسیم،به داشته هایمان افتخار کنیم و درود و شادباشی به روان فردوسی نثار نماییم که پندمان داد:
بناهای آبـاد گــردد خـراب/ ز بــاران و از تــابش آفتاب
.....
پی افکندم از نظم کاخـی بلنــد / که از باد و باران نیابد گزند
....
بسی رنج بردم درین سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
....
نمیرم ازین پس که من زنده ام / که تخم سخن را پراگنده ام"
* این بخش از مطلب را از مطلبی در تیر 1390 طی مقاله با عنوان "ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دلها خورده ایم" از خودم نقل به مضمون و مطلب کردم
"
همه از دست غیـــــــر ناله کنند