در شرح این صفحه نوشته اید:

 

این صفحه متعلق به هیچ گروه و جریانی نیست. صفحه دغدغه‌های زنانِ داخل ایران است و عکس‌ها تماما مربوط به عکس‌هایی از شهرهای مختلف ایران است که زنان خودشان می‌فرستند. تمامی دختران و زنان ایرانی در زادگاه‌شان گرفتار محدودیت‌های اجتماعی و قوانین بازدارنده هستند و در انتخاب پوشش آزاد نیستند. اما با وجود تمام این محدودیت‌ها گاهی خودشان آزادی‌هایی را تجربه می‌کنند که برای لحظه‌ای از بند این حصار‌ها‌‌ رها می‌شوند. این صفحه فقط همین لحظه‌ها را ثبت می‌کند تا دست یابی زنان به حق انتخاب پوشش. آزادی‌های یواشکی زنان در روایت‌های این صفحه آشکار می‌شود.

 

همچنین در سردرب این صفحه آمده است:علنی شدن آزادی های یواشکی در ایران یعنی به چالش کشیدن فقدان آزادی

 

سرکار خانم علی نژاد

 

ملت ایران از حدود 110 سال پیش با انقلاب مشروطه به دنبال آزادی های مشروع خویش است و هماره در این راه با موانع سرسختی روبرو می گردد و شاید کسی باور نمی کرد که سرسخت ترین قوانین موضوعی و تفسیری را حکومتی که به نام دین و با مشارکت درصد بالایی از مردمان محقق شده بود برای مردمانش ایجاد کند و عاشورای 88  چیزی بدتر از جمعه 17 شهریور 57 شود.

 

اراده مردمان ما در آرای ماخوذه به خصوص در انتخابات های 76- 88 و 92 تابلویی برای سردادن شعار سه گانه قدیمی استقلال ، آزادی و جمهوریت است که هماره مورد نظر جنبش های آزادی خواهانه در ایران و شاید سراسر دنیا بوده است و همچنان نیز زیر بار همه مشکلات ادامه دارد.

 

سرکار خانم

 

جنبش نافرمانی مدنی و بهره گیری از فرصت های ریز و کوتاه برای بارورتر کردن آزادی درکشور عزیزمان از بهترین روش هایی است که باید با رویه ای مصلحت اندیشانه و جهت رسیدن به آزادی و نیل به آن حرکت کرد. تجربه نشان می دهد که بهترین روش برای رسیدن به آزادی بهره گیری از روش های آرام با گام های پیوسته و دقیق و حساب شده است.

 

اما روش آزادی از فرهنگ ملل می گذرد. من نیز همچون شما و بسیاری از آزادی خواهان به حق انتخاب فرد فرد هم میهنان به انتخاب مذهب ، شغل ، آرای سیاسی و... معتقدم و باورم این است که محدودیات حتی به زعم کسانی که معتقدند باید به زور مردم به بهشت برد نه تنها سازگار با طبع بشر و روزگار جامعه شناختی ما نیست که مورد طرد ادیان است و نتیجه عکس می دهد. با این حال روش شما نیز در تبلیغ این نوع جنبش نافرمانی روشی مطلوب به دستیابی به اصل هدف که آزادی است ، رخ نمی نمایاند ، چرا که شما روشی را در تقابل فرهنگ و آیین و گذشته و اعتقاد کثرت مردمان به پیش گرفته اید و نهایت قدرت و آرزوی شما در برآورده شدنش را در تاریخی نه چندان دور و در هنگامه دستور کشف حجاب رضاخانی در تاریخ معاصر ایران مشاهده نموده اید.

 

سرکار خانم

 

در خلال انتخابات 92 مشاهده نمودید که دعوت منطقی مردم به تحریم شرکت در انتخابات در پس انتخابات 88 با در پیش گیری جنبش نافرمانی مدنی با واکنش طرف مقابل مواجه و رهبری نظام از همه گروه ها ولو مخالفان نظام دعوت کرد که برای حفظ نظام به پای صندوق های رای آیند ، این درخواست بی نظیر نشان از موفقیت منطقی دعوت کنندگان به تحریم بود که مشابه آنرا در نماز جمعه تاریخی آقای هاشمی رفسنجانی در قبل از انتخابات 76 می توان مثال آورد.

 

تحریم شرکت در انتخابات ، تحریم استخدام در نهادهای دولتی ، تحریم مراجعه به نهادهای قضائی ، تحریم صدا و سیما و دیگر تحریم های موضوعه که همگی بر طرد هیمنه ی قدرت تاکید دارند با آنچه را شما با کشف حجاب مد نظر دارید بسیار متفاوت است که موجبات وهن فرهنگ و آیین ماست.

 

سرکار خانم

 

چه در انقلاب 57 و چه در جنبش های اعتراضی دیگر در 35 ساله ی جمهوری اسلامی همه نوع فکر و اندیشه و فرهنگی دخیل بوده اند، از ملی – مذهبی ها تا کمونیست ها و اسلامی ها و لائیک ها و امروز عده ای که معتقد به سلطنت مشروطه اند و چه جالب است که برداشت من از مصاحبه ها و نظراتی که جسته و گریخته از شاهزاده رضا پهلوی نیز می شنوم ، ایشان نیز دیگر به سلطنت مطلقه اعتقادی ندارد و خود را نماینده ی یک گروه و مشرب فکری می داند و معتقد به کار گروهی است.

 

یقینا من و تمام کسانی که در این سال ها از تاریخ 110 ساله ی انقلاب مشروطه به دنبال استقلال ، آزادی و جمهوریت یا مشروطه بوده ایم به خواست ها ، فرهنگ ها و آیین و اعتقاد یکدیگر احترام می گذاریم و برای رسیدن به آن هم مسیریم.

 

من علی رغم انتقاد جدی به حضور شما و دیگر همفکرانتان در شبکه خبری بی بی سی که خود و دولتمردانشان نقشی مستقیم در سرنگونی دولت دکتر مصدق و تعویق بیست و پنج ساله ی دست یابی مردمان این سرزمین به جمهوریت و سرنگونی استبداد دیکتاتوری و کشت و قتل مردم ، داشته اند و همچنین برنامه سازی تمسخری علیه حکام کشور که رویه ای ناصواب در هر مقطع و زمانی است ؛ به این ذهنیت که هر صدای مخالفی را معاند و هر معاندی را بی ارزش می خواند ، نبوده و نیستم و معتقدم که ملت ما 110 سال است که در راه تحقق شعار آزادی خواهانه خود تلاش می کند.

 

اما در این راه پر پیچ و خم و برای رسیدن به هدفی مهم و حیاتی و از منظر من و همفکرانم ، هدفی مقدس که رسیدن بر آن به ما واجب و لازم است ، باید به جای اقدامات سلبی و رفتارهایی که در آن بوی تفرقه و جدایی به مشام می رسد بر اصل موضوع تمرکز و راهی صحیح را در این قضیه در پیش گیریم.

 

پایان سخن آنکه پایان دادن به این روش های تخریبی و در پیش گرفتن راه های مقبول نزد اهل خرد و اندیشه و سیاست ورزی مسیری هموارتر و سریع تر برای کسب نتیجه است و چنین اموری نه تنها به مقصود نیلی نخواهد داشت که موجبات دورداشت هدف قرن معاصر مردمان ما در پاسداشت استقلال ، آزادی و جمهوریت خواهد بود. تقاضای بنده حذف رویه موجود در پیگیری این روش و بازگشت به سیاست ورزی و رفتار منطقی برای رسیدن به هدف والای آزادی در ابنای بشر در کشور عزیزمان ایران است.