چندی پیش (حدود سال 90 )به تناسب فعالیتهای شرکت و به جهت گشایش باب همکاری ، شخصا به ارسال نمابر به همکاران صنف بر اساس شماره تلفن های موجود در فصلنامه ی داخلی سازمان نظام صنفی فصل بهار که در اوایل تابستان امسال به زیور طبع آراسته گردیده بود ، پرداختم .شصت و نه همکار در این مجله و تعداد دیگر از همکاران که اطلاعات آنها را داشتیم در لیست تماس بودند که به دلایلی(منجمله عدم وجود شماره ثابت از ایشان ، احتمال بازخورد منفی ایشان از این فاکس ها ی تبلیغاتی و غیره) با تعداد چهل و هشت نفر تماس گرفته شد ،آمار زیر جالب است:

 

الف) بیست و سه نفر ارسال فاکس با موفقیت همراه بود

 

ب)چهار نفر با چندین بار تماس و در چند روز موفق به برقراری تماس با ایشان نشدیم

 

ج) هفت نفر دارای تلفن مسدود بوده و در واقع تلفنی که در حدود سه ماه گذشته در مجله ی داخلی صنفی اعلام کرده بودند ، دارای مشکل برقراری ارتباط بود

 

د)یازده نفر از همکاران ،پس از برقراری ارتباط ابراز داشتند که دستگاه فاکس ندارند و یا دستگاه فاکسشان مشکل دارد و این امر در دنیای قرن بیست و یکم و در صنعت IT دارای ابهام در شیوه ی چگونگی فعالیت است.

 

هـ)سه نفر از همکاران که شماره های خود را در مجله صنفی اعلام کرده بودند ، شماره هایشان غلط بود و یا از آن مکان بدون دادن تلفنی از خودشان نقل مکان کرده بودند.

 

در طی همین تماس ، تعداد معدودی از همکاران با شنیدن نام موضوع فاکس و یا نام ارسال کننده ی فاکس با موضع گیری خاصی ، ابراز داشتند که "نیازی به این فاکس نداریم!" و با برخوردی نامناسب ، تلفن را قطع نمودند . نامه های تسلیت رقبای تاریخی استیو جابز (موسس اپل)  همچون بیل گیتس (مدیر شرکت مایکروسافت)، مارک زاکربرگ (مدیر فیسبوک)، مدیر سامسونگ الکترونیکس ، تغییر لوگوی گوگل در روز مرگ جابز و دیگران ، تفاوت فاحش و تاریخی و علت عقب ماندگی ما را از دنیای پیشرفته نشان داده و گواهی بر ضعف های تقابل و رقابت در میان همکاران است. این موضوع تا جایی وخیم است که برخی از همکاران معزز ، در تعبیری جالب حتی حاضر به رقیب خواندن همکاران خود نبوده و مجموعه ی خود را پیشتاز و بی رقیب می دانند.

 

اما شاهد مثالی دیگر در این ماجرا ، برنامه های بازاریابی تیم بازرگانی شرکت بود که من به عنوان یک نظاره گر در مجموعه شاهد آن بودم. در این برنامه ، شرکت تصمیم به دعوت از همکاران صنف برای صرف نهار و اخذ وقت حدود 1 تا 2 ساعته در شرکت برای گپ و گفتی در یک روز با نظر همکار مورد نظر بود که پس از حدود یک ماه و دعوت بیش از 10 الی 15 نفر همکاران شاخص و با دعوت های مکرر که گاهی با خواهش و التماس مسئول فروش و حتی مدیر بازرگانی شرکت (که الحق و الانصاف ، شخصا به گیرایی زبان و کلام او ندیده ام) همراه می شد و هر روز در این مدت منتظر اجرایی شدن قول حضور آنان همراه بود که محقق نشد. یعنی حتی ، یک همکار برای صرف نهار در یک روز به یک همکاری که بالای 12 سال در این شهر به فعالیت پرداخته است ، فرصت و اقتضای پاسخ به دعوت را ندارد ، این مسئله را الحاح دارم که افراد دعوت شده جزء همکارانی هستند که هیچگونه مشکل و یا معذوریتی برای شرکت نداشته و صرفا از آن جهت این دعوت را بی پاسخ گذاشته که در فن ارتباطات دارای واهمه ای از حضور و یا دیگر معذوریت های اخلاقی بوده اند.

 

در مشاهده ای دیگر ، هنگامی که فرم های نظر سنجی شرکت را در قالب اجرای پروژه ی ایزو"تضمین کیفیت خدمات" به برخی از همکارانی که در جزء مشتریان ما بوده اند ، ارائه کرده ایم ، نمره ی دانش فنی مجموعه ی را با کمترین اعداد تکمیل نموده اند که البته فارغ از تقدیر ایشان که زحمت تکمیل این فرم را کشیده و به ما ارائه داده اند ، باید پرسید که آیا به واقع این موضوع ناشی از برداشت های عینی آنان است و یا صرفا ......!

 

اما یکی از جالب ترین اقدامات همکاران صنفی ، تیشه ای است که بی علم بر ریشه ی خویش می زنند. تبلیغ عدم توانایی رقیب ، شرح تخلفات ، طرح موضوعات شخصی و حریم خصوصی افراد ، ایجاد شبهه در توانایی محصولاتی که اکنون در سبد محصولات آنان نیست در نزد مدیران و مسئولان انفورماتیک استان و مشتریان و همچنین جذب نیروهای یکدیگر  بدون هماهنگی و سوال از همکاری که اکنون نیروی مزبور را تحت اختیار دارد و ده ها عنوان تخریب همکار و رقیب از راه های غیر معقول و منطقی که نهایتا به خود آدمی برخواهد گشت و خود کرده را تدبیر نیست.

 

هنوز یک نسل و یا نهایتا دو نسل از حضور پدران ما در بطن بازاری نمی گذرد که در آن ،

 

 

 

داستان زیر کمی می تواند ، اندیشه ی رقبا و همکاران را منور سازد.

 

کشاورزی بود که بهترین ذرت منطقه را کشت می کرد و هر سال جایزه بهترین های کشت را دریافت می کرد. روزنامه نگاری برای تهیه گزارش به نزدش رفت که با چیز عجیبی روبرو شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روزنامه نگار متوجه شد که کشاورز هر سال از همان دانه ذرت مورد استفاده اش را به همسایه هایش هم می دهد. خیلی مشکوک به نظرش رسید.

 

رو به کشاورز کرد و گفت؛ چطوری است که بهترین دانه ای که در اختیار داری را به بقیه هم می دهی درحالی که آنها رقیبی در مسابقه و فروش می باشند و این تو هستی که هر سال برنده می شوی؟

 

کشاورز لبخندی زد و گفت؛ دلیلش خیلی ساده است. باد دانه های ذرت ریخته شده در مزرعه را جابجا می کند. اگر مرزعه همسایه تو دانه ذرتش نامرغوب باشد، آن دانه به مرزعه تو می آید و محصول تو هم نامرغوب می شود. در حالیکه اگر همگی دانه مرغوب داشته باشیم، در مرغوبیت محصول تو تغییری ایجاد نمی شود.

 

پس من با این کمکی که به آنها می کنم، در واقع دارم به خودم لطف و کمک می کنم.

 

گزارشگر برای مدت نسبتاً طولانی سکوت کرد و در فکر فرو رفت.

 

بنابر این ، این اندیشه که عدم توفیق صنف رایانه ی استان در جذب پروژه های بزرگ و درآمد زا تنها یک نکته است و آن اینکه ، ضعفی بالقوه و تاریخی در برقراری ارتباطات بین مدیران ، کارشناسان و فعالین بخش خصوصی که نسبت به فروش محصولات و خدمات  ITفعالیت می نمایند وجود دارد و آن عدم آشنایی ایشان با فن مذاکره است . در این فن مذاکره ، اخلاق حسنه و شیوه ی گشاده رویی با مشتری دارای ضعف عمده ای است و عجا آنکه فارغ از سودآوری دنیوی این رفتار خوش برای ما در دنیای تجارت پرتعدد روزگار جاری ، این امر در دساتیر دینی ما هم موکدا سفارش گردیده است

 

قرآن کریم ، در خطاب به پیامبر می فرماید:

 

انک لعلی خلق عظيم . (قلم آیه ی 4  )

 

براستی که بر خلق عظيمی هستي

 

و در ابتدای سوره ی مبارکه ی انشراح ، شرح صدر را علت موفقیت در برخورد ایشان در رسالت سنگینش می داند که:

 

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿انشراح- آیه 1﴾

 

آيا براى تو سينه‏ات را نگشاده‏ايم!؟

 

و نقل است که مردی از امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ درخواست كرد اخلاق پیغمبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ را برایش بشمارد فرمود: تو نعمتهای دنیا را بشمار تا من نیز اخلاق آن جناب را برایت بشمارم، عرض كرد چگونه ممكن است نعمتهای دنیا را احصاء كرد با این كه خداوند در قرآن می فرماید:  «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللهِ لا تَحْصُوها» اگر بشمارید نعمتهای خدا را نمی توانید به پایان رسانید.

 

همچنین ، قرآن کریم در خطابی عظیم ، علت جمع آمدن مردم و گسترش دین را رفتار نیکوی ایشان می شمارد که:

 

فَبِما رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ...{ .(انبياء -آیه 107)

 

«به برکت رحمت الهي، در برابر مردم نرم و مهربان شدي، و اگر خشن و سنگ دل بودي، از اطراف تو پراکنده مي شدند. پس آن ها را ببخش و برايشان آمرزش بخواه...»

 

و یا پیامبر فرمود که:

 

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق(به درستی که من برای تکمیل مکارم اخلاق به پیامبری مبعوث شدم)

 

و این اخلاق نیکو و شیوه ی برخورد با آدمیان در فرهنگ ملت ما نیز تثبیت و سفارش گردیده است وشاعر شیرین سخن چه ملیحانه می سراید که:

 

از محبت خارها، گل می شود                 وز محبت سرکه ها، مل می شود.

از محبت تلخ ها، شیرین شود                 وز محبت مسها، زرین شود.

از محبت دار، تختی می شود                  وز محبت بار، بختی می شود.

از محبت نار، نوری می شود                   وز محبت دیو، حوری می شود.

از محبت سنگ، روغن می شود               بی محبت موم، آهن می شود.

از محبت نیش، نوشی می شود              وز محبت شیر، موشی می شود.

از محبت مرده، زنده می شود                                                            وز محبت شاه،بنده می شود.

 

 

 

پایان سخن آنکه ، اندیشمندان و بزرگان صنف IT استان به جای قرار گرفتن در توهم توطئه ی ناشی از باورهای غلط ، به بارور تر نمودن فن مذاکره و ارتقای اخلاق در جمع فعالین استان اهتمام ورزند و به جای اصطکاک های بی مورد در عرصه ی به دست آوردن بازار و متاع قلیل دنیا ، برای عطای کثیر آن تلاش نمایند

 

همکار کوچک صنفی