یک:

 

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوده و رحمه(روم-21)

 

متن آیه فارغ از بیان قدرت الهی ، بر وجود دوستی و محبت میان زوجین تاکید دارد و استنباط می گردد که عناصر موصوفه مهمترین دلایل یک زندگی زناشوییست.

 

بنابراین باید برای تحقق و تبیین این امر در زندگی تلاش و مقدمات آنرا فراهم نمود.

 

تعریف مودت:

 

سر چشمه مهر و محبت از مفهوم بنیادین و فلسفه وجودین انسان سرچشمه می گیرد:

 

ما نبودیم و تقاضـــــــــامان نبود

 

لطف تو نا گفـــــــته ما می شنود

 

لذت هــــــستی نمودی نیست را

 

عاشق خود کردی بودی نیست را

 

فی الواقع ، عنصر محبت از خلق انسان توسط خالق نشات می گیرید و هر آنچه مجاز از این معنا باشد واجد قرارگیری در توصیف محبت و دوستیست.

 

دوستی به معنای بخشیدن نعمت و قدرتیست که به واسطه آن مطلوبی از جانب سخی بر طالب پدید می آید.

 

این بده و بستان در میان موجودات جاری و میان خالق و مخلوق جاده یک طرفه است.

 

چون علت تامه نیکی در رشته اتصال به سرچشمه مهر است، بنابراین مهر ، معنای بخشیدن از داشته ها به دیگری با بی چشم داشتی از مخاطب معنا می گردد که اگر بر آن متصل باشد مستدام و پر طمطراق است.

 

 

 

راهکارهای ایجاد مودت :

 

مهر بدون هدف مشترک تقریبا لاوصول است و نیاز ضروریست که بتوان برای مهرورزی در ابتدا به نقطه تفاهم در علت مهر رسید .

 

پس از تعیین هدف اساسی و سپس علل مهرورزی باید زمینه های آنرا تبیین کرد.این ضمایم را می توان به صورت عناوینی چون  برنامه های مشترک، علایق مشترک، منافع مشترک و  چارچوب های رفتاری و کرداری شناخت.معتقدم این جریانات علل و شرایع مهرورزی را ایجاد می کند. که در ادامه بخش ها به سرفصل این برنامه ها و علایق و منافع خواهم پرداخت تا مشترکات منظوره کشف گردد.

 

دو:

 

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

 

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

 

قرآن کریم در ذیل آیات سور مبارکه، پیامبر اعظم را که هم اشرف مخلوقات و هم صاحب کرامت وحی است به مشورت ولو عوام رهنمون است ، این مشعل وحیانی در کنار صدها ادله عقلی و نقلی موید وجود مشاور ، معلم و بعضا مراد و راهنما برای طی طریق است بنابراین وجود صفت تعلیم و راهبری از خصوصیات ملزوم در زندگی مشترک زناشوییست.

 

بر اساس آیه شریفه فَأَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقواها (8 -شمس) نیکی و بدی در سرشت بشرست و یقینا راهنمایی به مقصد ، مبین و مستدرک برای موضوعست.

 

صفات معلِّم و معلَّم:

 

جهلی بزرگتر از اظهار دانایی و دره ای عمیق تر از نپرسیدن نیست ، پس هم معلِّم فروتن به جهل و هم معلَّم مظهر به پرسش ؛ که گفته اند ندانستن را عیب نه،که نپرسیدن عین عیب است.

 

معلَّم تا خود عالم نباشد راه به درس نبرد و چون متعمل نبود راه به جای، که عالم بی عملش نخوانند.

 

سخن در این مقام اقصر، افضل به که:

 

اهل کام وناز را در کوی رندی راه نیست

 

رهروی باید جهانسوزی نه خامی بی غمی

 

سه :

 

نام نیکو بمــــاند زآدمی

 

به کزو ماند سرای زرنگار

 

موالید نیک از ثمره های ازدواج و گنج و ثروتیست که امر دنیا و اخری را در برمی گیرد . اشتیاق انبیای الهی و دعاهای قرآنی ایشان در حال نسل های آینده شان و همچنین سوره مبارکه کوثر این کلام را به ارمغان می آرد که نسل و نطفه پاک و راست کردار از جمله انعم بزرگ الهیست که یقینا در مسیر ازدواج موفق و به خصوص در دامان مادران به پرورش می آید. بنابراین از مقاصد هر ازدواج سالمی زایش ، پرورش و ترتیب فرزند صالحی است که گلی از گلهای بهشت اند، می باشد.

 

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء ﴿۳۸- آل عمران﴾

 

آنجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاك و پسنديده به من عطا كن كه تو شنونده دعايى

 

 

 

چهارم:

 

تو پنداری که من لیلا پرستم

 

من آن لیلای لیلا را پـرستم

 

عقلا در همه مکاتیب الهی در طی قرون متمادی در اثر بحث با ملحدان در خصوص اثبات وجود خدا به نتیجه واحدی دست یافته اند که در عین آنکه "یار در تجلیست یا اوالابصار" اما همه راه ها و فصوص در اثبات وجود و به خصوص وحدانیت در شکست است ، فارغ از قضاوت موضوع ، به نظر می رسد کلام مولانا پاسخ منطقیون باشد که :

 

پای استدلالیون چـــــــوبین بود

 

پای چوبین سخت بی تمکین بود

 

بنابراین در این مسیر باید از منطق خالق در رسیدن مخلوق به حق بهره برد که:

 

کنت کنزاً مخفیاً فاحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف

 

گویند شمس و مولانا در مسیری در تقدم بودند که به بن بست رودی رسیدند، شمس ، مولانا را به ذکر "یا شمس" برای عبور بی واسطه از آب گذر داد ، چون مولانا رو به شمس کرد ، ذکرش را "یاالله" یافت و هنگامه تعریض به ذکرش بر رود مستغرق شد و چون مسالتا به شمس سر داد، دریافت که او باید اول از خود بگذرد تا بر شمس رسد و آنگاه به وصال حق درآید:

 

شمس تبریزی که پشتش رو به ماست

 

صــــــــد هزاران آفرین بر روش باد

 

الغرض این گفتم که نکته مبرزی در امر ازدواج بگشایم که اگر توان کندن از منیت و خود وجود شخص به تولای دیگری از سر عشق نباشد و عشقی مجازی و زمینی بر کامی فرو نیاید و تشنگی نیاورد ، عشق حقیقی ایجاد نگردد که:

 

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

 

گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

 

اگر تمرین مهرورزی و دیگر خواهی و گذشت از خواستها به نفع درخواستهای دیگری را نتوانی بیاموزی ، یقینا راه احب و محب را گم کرده و درکی از "لو علم المدبرون(قال الله تعالي: لو علم المدبرون كيف اشتياقي بهم لماتوا شوقاً)" نخواهی داشت ، چرا که:

 

عشق اصطرلاب اسرار خداست

 

پنجم:

 

عوامل دیگری که در افواه عام و بعضا نزد عقلا و صالحین در خصوص ازدواج نیوش می شود که بعضا عوامل مشخصی چون نیازهای جسمی، استقلال، فشار جامعه ، سنت ملی و آیینی ، رهایی از تنهایی ، اشتراکات اقتصادی و غیره در اشارات است فارغ از صحت و سقم دارای ضرایبی در انتخاب است که نمی توان از آن گذشت و بعضا خود از عوامل ناخودآگاه انتخاب اند.فی المثل ممکن است که دو نفر شرایط مناسبی در همه اشتراکات فرهنگی ، اقتصادی ، خانوادگی ، مذهبی و حتی سیاسی و دیگر عوامل با ضریب تاثیر کمتر را دارا باشند ولی:

 

نخست روز که دیدم رخ تو دل می گفت

 

اگر خللی رسد خون من به گردن چـشم

 

 

 

 

 

 بخش دوم:

 

آیه پنجم سوره مبارکه تحریم ترسیم زیبایی از صفات برجسته همسرانی شایسته البته در وصف نبی مکرم اسلام دارد که یقینا چون حضرتش را سرمشق بشریت و اسوه الحسنی خوانده اند این سلسه ی طیبه باید برای همگان عبرت و الگو گردد:

 

....مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ...

 

....مسلمان ، مؤمن ، فرمانبر(حق سبحانه و تعالی) ، توبه كار ، عابد،  روزه‏دار ....

 

سعدی علیه رحمه نیز شیوا در این معنای این آیه سخن رانده است که:

 

زن خوب فرمانبر پارسا / کند مرد درویــــــــــــش را پادشا

 

اگر پارسا باشد و خوش سخن/ نگه در نکویی و زشتی مکن

 

هر چند بعضی اعورانه و تنگ نظرانه ضمیر مورد اشاره فرمانبری را از حق مطلق به مرد زمینی نسبت داده اند که از صدیقی چون سعدی بعید است.

 

گمان می کنم که قرآن کریم بنابر وعده خود بسیار بلیغ و سهل سخن رانده و چون دیگر شارحان و مفسران قرآن که توضیح واضحات می گمارند نیاز به تعبیر نیست که صفات مورد نظر و بایسته در ازدواج معلومات فوق است.

 

پایان سخن آنکه نگاه افراد در امر ازدواج در چشم ها و دیدهای متعدد محترم است ولی آنچه نگارنده به رشته تحریر درآورده است ، برداشتی از عرفان نظری اسلامی و طریقه ی بزرگان دین مبین اسلام در این مسیر است که انشاله مقبول طبع مردم صاحب نظر شود.

 

 

 

بادا مبارک در جهان سور و عروسی های ما                        سور و عروسی جهان ، ببرید بر بالای ما