شباهنگامی بود در دوران الیمی که شیخ ما (مرحوم سامت) در بستر افتاده و دورادورش به دعا گرد آمده بودیم ، گویا همین شب ها بود و ورد نام علی(ع) بر زبان ها جاری ، شیخ که از آن همه درد بر رنج بود ناله سر داد و بر اهل بیت فرمود: مرا به نام و یاد علی (ع) دعا کنید و بگویید که فلانی بر شما ارادت بسیار دارد و بخواهید دستم را بگیرد.

 

ای علی!

 

ما را به شفاعت این پدر ، امشب دریاب و

 

بغض های فروخفته ما از غزه و عراق را به ظفری التیام بخش