از قضا حقیر هماره برایم این سوال مطرح است که رهبری و بنیانگذار انقلاب که خیل پیروان شان معتقدند نماز بدون ادای تکبیرات شعاری پس از نماز موجبات ایراد و اشکال بر آن نماز است ، چگونه نماز را به پایان می برند و تا کنون موفق نشده ام از طریق تصویر ، لب خوانی شان را در هنگامه تکبیرات پس از نماز  نظاره کنم.
مَثَل پرسش در خصوص برخی از مسائل ، یا مشابه آن دیالگوی است که عَمْر به زِیْد می گوید که شنیده ام امشب فلان میهمانی دعوت داری ؟ زید می گوید : " خوب به تو چه ؟ " و عمر سپس می گوید : " آخر من هم دعوت دارم " زید می گوید : " به من چه!؟"
که نشان از سوالات بیهوده ای دارد که پاسخ آن هیچ دردی از سائل دوا نمی کند و تنها برای پرسیدن است . نقل است که امیر مومنان در مسجد کوفه خطاب به همان مردمان بی حیا که جواب کرامت او را با فرزندش  " از آب هم مضایقه کردند" فرمود : "سلونی قبل ان تفقدونی ، که من بر راه های آسمان به نسبت راه های زمینی آگاه ترم " اما عده ای نابخرد از حضرت ایشان چنان پرسیدند که گویا علی علیه السلام که باب علم نبی صل الله علیه و آله است ، همچون احوال آنان ، بند بر پای دنیاست که:
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند

اما عده دوم سوالات نشئت گرفته از عدم توالی و تناسب سوال است ، فی المثال اگر دانش آموز پایه اول که باید الفبا بیاموزد از اصول تحریر خوشنویسی مجهول بخواهد ، به بیراهه نرفته است ؟
مشهورست از معصوم علیه السلام که : «به خدا قسم اگر ابوذر آن چه در قلب سلمان بود می دانست هر آینه او را می کشت» در حالیکه این دو با هم عقد اخوت داشتند و تنها یک مرتبه در ایمان ( بنابر قول امام صادق علیه السلام) با هم تفاوت داشتند. بنابراین برخی از امور و سوالات و ابهامات در مراتب بر انسان مکشوف می گردد. نقل است مرحوم آیت الله سامت اعلی الله مقامه در پاسخ سوال طلبه ای در خصوص "روح " فرمودند که شما اصول و احکام دین ات را یاد گرفته ای که در این خصوص سوال داری ؟!
لهذا اینکه جزئیات اعمال و احکام و به خصوص عمل نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم چه بوده است و چیست ، موضوع عام و مبحث کلاسی و صحبت عامیانه نیست بلکه نیاز به علم فقه و مجهز شدن به ابزار کشف صحت و سقم آن دارد و گرنه شائبه قرار گرفتن در دو نوع سوال فوق را بر خود می گیرد ولی این مطلب که یقینا آنچه امروز بر ما رسیده است عین سنت نبوی بوده و خللی در آن نیست نیز به صورت مطلق حرف صحیحی نیست ، چرا که اگر اینگونه بود باید فتاوی فقها رضوان الله تعالی علیهم لااقل در مذهب شیعه جعفری اثنی عشری در طول هزار و اند ساله خود و به تجمیع همه ایشان یکسان بود ولی تکثرات مزبور نشان می دهد که تشخیص سره از ناسره نیز نیاز به تخصص و مهمتر از آن تقوی دارد که اگر مشابه داستان شیخ مفید ایرادی نیز در مسائل مهمه پدید آمد ، صاحب و ولی زمان عجل الله تعالی فرجه ؛ به احسن حال بگردانند.
خلاصه سخن آنکه پاسخ سوالاتی از این قبیل که " نماز پیامبر صل الله علیه و آله در فلان قسمت چه بوده و ..." اگرچه کار فقیه زبردست متقی است اما مشکل دینداری امروزه جامعه ما نیست که در کنار اهمیت همه احکام ، اعتقاد به وحدانیت و معاد و سپس توجه به اخلاق ( ویقینا عمل به آن) علی الخصوص خُلق عظیم نبوی، شرط اول قدم است که در روز جزا ، نه از تلفظ "ض" والضالین که از گمراه نشدن از ما سوال خواهند کرد.
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا، خصوص اسرار پنهانی