شما و اخوان محترم شاید بیش از همه محق و مُدرک تعلیمات مرحوم پدر در تبیین اندیشه های دینی و واقف به فکر اندیشه ایشان بودید ، اندیشه هایی که آن روزها از یک سو با مرحوم مهندس بازرگان و از سوی دیگر با مرحوم آیت الله منتظری(قدس شریف) گره خورده بود و البته ممزوجی از فکر و نظر ایشان و البته همسو با راه و مسلک بنیانگذار انقلاب بود ؛ اما شما که بیش از بسیاری از کسانی که امروز در دفاع از اندیشه های مرحوم ابوی درتلاش اند ، بهتر می دانید که بر سر بازماندگان فکری و هم مسلکان نظری مرحوم مطهری چه ها که نیامد . مهندس بازرگان به چه تهمت ها و مرحوم منتظری به چه حصرها گرفتار آمدند و چه بر سر فرزندان انقلاب رفت و آنی شد که نباید می شد.

 

جناب آقای دکتر مطهری

 

حادثه ای که برای مبرزترین فرزندان و دستاندرکاران انقلاب پیش آمد را نمی توان با منطق ولایت فقیه پذیرفت ،نمی توان پذیرفت که مرحومان شریعتمداری ، منتظری، آذری قمی ، روحانی ، قمی ، موسوی و غیره که مهجور دوران امام و رهبری واقع شدند همگی از دین بریده بوده یا ولی فقیه زمان در اشتباهی سهوی بر آنان ظلم روا داشته است، لااقل حقیر به عنوان یک کوچکترین در شناخت دینی که در محضر بزرگان دینی استحصال نموده ام نمی توانم این مطلب را قبول کرده و ولایت فقیه را که شعبه ای از ولایت رسول الله خوانده شده است ، عامل چنین ظلمه ی بزرگی بدانم ، چرا که اگر مشت نمونه خروار باشد نه می توان به عصمت و عدالت ائمه هدی و نه رسول الله باور داشت و بنابراین عدالت حکومت الله به زیر بار استیضاح می رود.

 

جناب آقای دکتر

 

حتما بارها و بارها شنیده اید که اگر امروز شهید مرتضی مطهری نیز زنده بود با همان اندیشه های آن روزگارانش یا به جرم الحاد اعدام شده بود و یا به قول رهبری با لطف و عنایت به حصر درآمده بود. به نظر می رسد که شخص عالمی چون شما ، رساله ای را که مرحوم آقا بزرگ تهرانی (از اصحاب مجلس فتوای مرحوم آخوند) در گفتگوی مرحوم آخوند و میرزا نائینی تهیه کرده تورق فرموده اید ، آنجا که آنقدر دلایل میرزا از عقل و نقل و نصوص به تفصیل در باب ولایت فقیه و حکومت دینی رفته بود که کسی گمان نمی کرد ، ایرادی بر سخنانش گرفته شود. اما صاحب کفایه با ادله بسیار و استناد به شیخ کبیر (انصاری) حکومت فقهی و ولایت فقیه را به مظان ابطال می برد و به نظر می رسد این رساله ی 70 صفحه ای به همراه اتفاقاتی که در این 35 سال حکومت مطلق دینی و سالیان حکومت نیمه دینی صفوی پیش آمد ، پاسخگوی علت و ریشه ظلمه ی موجود است.

 

یا ایها الذین امنوا اتقوالله حق تقاته ولا تموتن الا و انتم مسلمون( 102 آل عمران)

 

ای اهل ایمان از خدا بترسید چنانكه شایسته خدا ترس بودن است تا نمیرید جز بدین مبین اسلام.

 

پایان سخن آنکه :

 

بند بر پای نیست بر جان و دل است/ مشکل اندر مشکل اندر مشکل است

 

توفیق و سلامت شما را تا آن زمان که در راه حق تقدم دارید ، از خداوند منان آرزومندم.