نیست جز نامی ز تو در دست من
حضرت آقا
گفتند از قول شما که جناب حضرتتان آفتاب پشت ابرید که انوار متنورتان هر چند پشت ابرهای تار و تیره بی معرفتی ما پنهان مانده باشد ، باز می تابد و از گرما و تلولوش بهره مند می سازدمان. اما چه جای گله مانده است که ما اصلا از یاد برده ایم که انگار صاحبی داریم:
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی/ شکایت از که کنم خانگیست غمازم
یادمان رفته است برای چه زاده شدیم ، می میریم و برانگیخته می شویم و دسته آخر با همین اعمال چند روزه دنیامان زندگی خوب و بد جاودانیمان را آغاز می کنیم. یادمان رفته است که خدایی داریم ، چه رسد به آنکه پیامبری را او فرو فرستاده و جانشینان و ائمه ای از او برجای مانده است ، انگار ما هم مصداق کسانی شده ایم که نعوذ بالله می گفتند:
قال اساطیر الاولین(مطففین- 13)
آنقدر در دنیای خودمان غور خورده ام که یادمان رفته است عهد روز الست را. دعایمان کنید که احوال خوش صاحب و بندگی را از یاد نبریم.
حضرت آقا
وللهی و باللهی مردم و جوانان به جنابتان و حضرت پرورگار معتقد و معترفند ، بس که مسجد و کلیسا در کار آنها دخل و تصرف کرد به این حال افتاده اند ، بس که گفتند که چنین و چنان کنند مردم ، بس که در زندگی مردم سرک کشیدند ، بس که به ظاهر مردم قضاوت کردند تا آنجا که بر خلاف نص صریح قرآن کریم گفتند که وظیفه حاکم اسلامی این است که مردم به بهشت و سعادت اخروی برسند و مردم احساس کردند که اگر خدای ناکرده اینها نائب شمائند ، شما در کدام هیبت آتشین بر زندگی مردم سایه انداخته اید ، نعوذ بالله.
آنقدر از ظهور شما داستان های هولناک ساختند که مردم دعا کردند که نیایید ، چرا که هر لحظه داشتند با سختی های زندگی دست و پنجه نرم می کردند ، حضرت آقا دعا بفرمائید که خداوند شر حاکمان و فاسقانی که دین را ملعبه ی حکم رانی و درآمد خود ساخته اند از سر ما کم کند تا قدر گوهری را بهتر بشناسیم.
حضرت آقا
شنیده ام که از قول شما حدیثی نقل کرده اند که اگر ما که مدعی انتظاریم به اندازه ی لنگه کفش گم شده مان به دنبال شما می گشتیم تا حال شما را پیدا کرده بودیم ، حیف که کم از این ها دنبالتان بودیم. هر وقت هم به دنبالتان آمدیم ، چند دقیقه ای بیشتر به خاطر شریفتان فکر نکردیم آن هم بیشتر که نه همه اش برای حوائجمان بوده است که قطره اشکی ریخته ایم و به طلب دعایمان حاجتی خواسته ایم.
دعایمان فرمائید که دل از دار دنیا بکنیم و برای ظهورتان آنگونه که مستحق منتظران واقعی است دعا کنیم. برای آنکه دنیا پر از عدل شود و حکومت صالحان برقرار شود ، تا دیگر هیچ کسی از ظلم در رنج نباشد ، مستضعفی به بد حالی یافت نشود ، فقیری به فحشا نرود ، مسکین و در راه مانده ای باقی نباشد و همه احوال به سعادت حضورتان خوش باشد.
نمی دانم شاید باز هم برای خودمان دعا کردیم و یاد شما از خاطر بردیم ، از خاطر بردیم که شما جانشین و ادامه دهنده ی پیامبری هستید که در قرآن (آن کتاب آسمانی) هدف خلقت را لیعبدون معرفی کرده است و حکومت شما ... نمی دانم
بهتر است خود شما برایمان ظهور را معنا کنید ، انتظار را جلوه بخشید و حسن منتظران را بیان دارید.
حضرت آقا
رسم بنده نوازیست که صاحب خانه و بنده ای ، حال و احوال بندگان بپرسد ، سالی که نه چند سالی دست نوازشی بر سرشان بنوازد و تفقدی حال گدا را ، شما را به خدا چشم هایمان به این درب ها خشک شده و از شما رویی برنتابید ، نظری افکنید زیر پای را که محتاجیم.
محتاج آنیم که حالمان را به احسن حال برگردانید.
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
بدان امید که آن شهسوار بازآید
التماس دعا
همه از دست غیـــــــر ناله کنند