کاشکی
کاش می شد به اندازه همه عمر سکوت کرد، سکوتی مطلق تا آنجا که بگویند از زبان افتاده است.
کاش می شد به اندازه همه روزها راه رفت، قدم زد و در خلوت و تاریکی غور خورد.
کاش می شد همیشه برای همیشه شب ادامه پیدا می کرد.
صدای غرش دریا را شنید، بلندای کوه را دید و بوی اردیبهشت را استشمام کرد ، کاش می شد تمام کاشکی ها دیگر به جای کاشکی، حتمی بود.
وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 15:11 توسط عمادالدین ( عماد ) عظیمی
|
همه از دست غیـــــــر ناله کنند