استاد فرشچیان
سبیل بزرگ و صورت سه تیغه اش آدم را یاد منورالفکرهایی می اندازد که انگار تنها پرستیژ خود را در مهجوریت دین دیده اند، به خصوص آنکه نقاش هم باشد و حتما در نگاره هایش رخ زیبارویان زمینی را هم به باید به فراخور کارش به تصویر برد. شاید مادرش هم ( که به قول استاد ، وقتی نام اباعبدالله الحسین را می شنید ، اشک از چشمانش سرازیر می شد) همین احساس مرا داشت که در عاشورا روزی که پسرک در کارگاهش به نقاشی مشغول بود و مادر رهسپار روضه بود ، عتابش داد که امروز را دست از کار بکش و برای حسین باش .
من نمی دانم شاید همان دل شکستن استاد بود که او را خالق تابلوی بی نظیر عصر عاشورا کرد و توفیق داد که طراح ضریح جدید امام رضا باشد ، آنگاه که برای سلامت دستش که همه آثار صنع او از آن برمی خیزد چنان مستاصل شده بود و طبیبان مسیح صفت عالم را گشته بود که نمی دانست چگونه می تواند دوباره کار کند ولی به قول استاد به برکت این کار جدید شفای کامل یافته بود ، بی آنکه حتی دستمزدی از این باب بیابد.
نقل است که استاد حتی هزینه های رفت و شد و اسکانش در شهر تولید ضریح اباعبدلله را ولو که قبلا حساب شده بود ، مجددا به کارگاه باز می گرداند و می فرمود هیچ پولی از این بابت قبول نمی کنم ، حتی هدیه ای را که در پایان کار برایش آورده بودند به کارگاه هبه کرد و می فرمود : من قبلا همه اش را از حضرات گرفته ام و هر چه دارم از ایشان است:
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
همه از دست غیـــــــر ناله کنند