ظاهرا پاسخ بی بی سی به نامه ای مشابه نامه زیر است
نامه ای به بی بی سی
http://abezendagi.blogfa.com/post/327
پوشش خبری: نیازمخاطب یا القاء رسانهای؟
پس از حمله تروریستی به شهروندان پاریسی در ۱۳ نوامبر و پوشش بی سابقه رسانههای خبری دنیا، موجی از همدردی با مردم فرانسه، سراسر دنیا را فرا گرفت. اما پس از گذشت چند روز از واقعه، موج دیگری از واکنشها به شیوه پوشش خبری این فاجعه، از جمله از طرف برخی مخاطبان فارسی زبان، فضای مجازی و صفحات اجتماعی را فرا گرفت.
عموم این واکنش ها، نوعی اعتراضِ برخاسته از احساس انسانی نسبت به نحوه پوشش رسانههای خبری از اتفاقات مشابه و عدم ارزش گذاری یکسان به خبر کشتار مردمان در مناطق مختلف به ویژه خاور میانه در مقایسه با رویداد پاریس بود. در واقع هدف اصلی انتقاد، چرایی پوشش همه جانبه و لحظه به لحظه رسانهها از خبر حمله تروریستی به شهروندان پاریسی نبود، بلکه مخاطبان از تفاوت آشکار در سطح و شیوه پرداختن رسانهها به یک موضوع واحد اما در دو جغرافیای متفاوت جهان، دچار نوعی تناقض شده بودند.
واکنشها در واقع برخاسته از حس همذات پنداری بیننده و یا شنونده با قربانیان جنگ در مناطق دیگر دنیا، و نتیجه آن زیر سوال رفتن شعار بی طرفی رسانهها در بازتاب اخبار بود و موجب شد حس تبعیض در پرداختن به مرگ انسانها در این مخاطبان ایجاد شود. تبعیضی که عنصر اصلی آن، محل جغرافیایی رخداد است. برخی از این معترضان به نوع پوشش غیر یکسان رخداد مرگ مردمان، معتقد بودند که رسانهها، ارزش جان انسانها را قربانی رعایت تکنیک در ارزش گذاری تنظیم خبر کرده اند.
برای رسانه خون اروپاییها رنگینتر است؟
اما آیا رسانهها در پوشش خبری واقعه پاریس نسبت به دیگر رخدادهای مشابه دنیا، تبعیض آمیز عمل کرده اند؟ آیا اهالی رسانه، خون اروپاییها را رنگینتر از مردمان دیگر مناطق میبینند؟ یا شاید رسانهها و مخاطبانشان صرفا گرفتار جو مسابقه ارزیابی چرایی و چگونگی پوشش خبری یک رخداد شدهاند؟
آیا بین تعریف هدف کار رسانه در نیاز سنجی دیداری و شنیداری جامعه با خواست و نیاز مخاطب، تعارضاتی هست؟ آیا پوشش خبر ازدواج یک ستاره سینما از پرداختن به خبر غرق شدن پناهجویان در دریای مدیترانه مهمتر است؟ یا آیا رسانهها در پرداختن به رخدادها، بر اساس اصول کار حرفهای عمل کرده اند و فقط این مخاطب یا بیننده است که نسبت به شرایط کنونی جهان واخبار دردناک حساس تر و آسیبپذیرتر از گذشته شده است؟
در دنیای پر از خبر و رویدادهای گوناگون، گویی رسانههای خبری، برای هر سلیقه شنیداری و دیداری، از رخدادهای مختلف چیزی در چنته خود دارند. رسانههای خبری خود بدین موضوع آگاهند که در مسابقه جذب مخاطب، باور به اصل تبادل یا جریان آزاد اطلاعات و وارد کردن آن به حوزه عمل، رکن اساسی است.
در این میان، راضی کردن مخاطبی که در واکنش جستجو گرانهاش منفعل نیست و اگاهانه دست به انتخاب میزند، کار آسانی به نظر نمیرسد. مخاطب در عصر ارتباطات و رسانه های اجتماعی آنلاین، آگاهانه دست به انتخاب میزند و سراغ آن چیزی میرود که با علائق و خواستههایش هماهنگ است.
گاهی بین شیوه پرداختن رسانههای واقعا حرفهای یا آنها که به تعبیری دیگر رسانههای جریان اصلی خوانده میشوند به یک رویداد خاص و انتظار بخش قابل توجهی از مخاطبان همان رسانهها، فاصله مشهودی ایجاد میشود. شکافی که برای مثال، چگونگی پوشش خبری رخداد پاریس آن را برجسته کرد و به عرصه عمومی کشاند.
رسانهها در مسیر جلب نظر مخاطبان خود، نا خود آگاه راه پر پیچ و خم آزمایش و خطا را تجربه میکنند. به عنوان مثال رسانههای فارسی زبانی که مخاطبانش ایرانی اند، به تجربه آموخته اند که خبر رخدادی که موجب مرگ انسانها در عراق و سوریه میشود را با رخداد مشابه آن در کشور مالی نسنجند.
با نگاهی واقع گرایانه، این به معنای تفاوت یا ارزش گذاری رسانهها برای جان مردمان نیست. یا بعید به نظر میرسد که رسانه به دنبال ارزش دهی به مکان یا جغرافیای رخدادها باشند. بلکه رسانه با درک علایق و نیاز مخاطبش، در جهت رفع نیاز بصری وی میکوشد. به کلام دیگر، رسانهها با کسب تجربه، آزمایش و خطا و ارزیابی تمایل بیننده در یک پروسه زمانی به فرمول نا نوشته اما مورد توافقی میرسد که به اساس و اصول پرداختن به موضوعات خاص در آن رسانه بدل میشود.
سرویسهای مستقل رسانههای بین المللی چند زبانه که اخبار مناطق مختلف دنیا را به زبانهای متنوعی پوشش میدهند، ضمن رعایت قواعد ادیتوریال ثابت سرویس مادر، برای انتخاب و اولویت بندی محتوای روزانه خبرها و گزارشهای خبری خود دارای اختیاراتی هستند که موجب میشود در یک روز واحد هر سرویس اخباری خاص را برجسته کرده و پوشش دهد.
برای مثال، خبر اول سرویس فارسی یک رسانه چند زبانه ممکن است سخنرانی مقام بالا رتبه سیاسی ایران باشد اما در همان روز، بخش ترکی همان رسانه، انتخابات پارلمانی آن کشور را به عنوان تیتر یک خود انتخاب کند. عدم انتخاب خبر انتخابات پارلمانی ترکیه درآن روز مشخص در بخش فارسی آن رسانه، به معنای کم ارزش بودن یا فقدان تاثیر انتخابات پارلمانی ترکیه بر معادلات سیاسی منطقه و منافع ویژه ایران نیست. اینجا رسانه به دنبال ارضای نیاز اصلی مخاطب خویش است و اولویتهای خبریاش را بر این مبنا تعریف میکند.
رسانه سازنده علایق یا دنبالهرو؟
نکته قابل تامل دیگر در پرداختن رسانه ها به اخبار درگیریها و رویدادهایی که با رنجهای انسانی مرتبط است، مساله تکرار یک واقعه به مدت طولانی است که موجب میشود ارزش خبری آن (یعنی تمایل مخاطب برای شنیدن درباره آن) به مرور زمان کمرنگ شود. برای مثال؛ پوشش خبری چهار ساله بحران داخلی سوریه در رسانه ها و پرداختن به وقایع روزانه این بحران، به صورت ناخواسته ارزش خبری آن را روز به روز کمرنگتر ساخت زیرا مخاطبان به فاجعه عادت کرده و دیگر چندان کنجکاو پیگیری اخبار روزانه آنجا نیستند. در نگاه واقعگرایانه به موضوع، باید به این نکته اشاره کرد که این به معنای کمرنگ شدن بهای جان انسان های سوری ازنگاه رسانه ها نیست، بلکه مساله اتفاقا در تغییر نگاه و میل مخاطب برای دانستن خبر است که به ارزش خبری یک مساله معنی میدهد.
این روزها، خبرهای بحران سوریه در موارد نادر ارزش خبری بیشتری پیدا میکنند. برای مثال حضور نظامی روسیه در سوریه، در جایگاه خبرهای این کشور تغییر ایجاد کرد. همانند این جریان در پرداختن به خبرهای عراق و افغانستان نیز رخ داد. در چنین وضعیتی، رسانه بر روی هیجان و علاقه مخاطب خویش برای دانستن نکات بیشتر در مورد رخداد فاقد تنوعی چون بحران سوریه، نیز مانور خبری میدهد. پوشش خبری توافق هسته ای ایران با غرب در ماه ژوئیه امسال با گذشت زمان از حالتی پویا به ایستا رسید تا جایی که مخاطب در روزهای آخر دیگر هیجان دنبال کردن خبرها را از دست داد و برخی رسانه ها همسو با نیاز مخاطب تلاششان را از پوشش لحظه به لحظه به ارائه خبر های روزانه تقلیل دادند.
رسانه های مستقل با علم و اعتقاد به سه قانون اصلی درست ،جامع و روشن بودن محتوا در پردازش خبرهایشان، خوب میدانند که در صورت بروز حتی یک اشتباه کوچک، مخاطب به دنبال منبع خبر دیگری خواهد رفت. اما در کنار پذیرش مفهوم تاثیرگذاری نسبی رسانه های مستقل در جوامع انسانی و ایفای نقش آگاهی بخشی و هدایتگری، همین نقش ظاهرا مثبت میتواند به دلیل شیوه پوشش خبر به "جهت دهی ذهن مخاطبان" تعبیر شود. در این حالت عموما خبر و یا گزارش و برنامه غیر همسو با علایق سیاسی مخاطب به تلاش زیرکانه و یا پیچیده رسانه برای القای یک ایدئولوژی خاص تعبیر میشود.
برای مثال، پوشش خبری اعتراضات به نتایج انتخابات سال ۸۸ از سوی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور از نظر اصولگرایان ایرانی به تلاش رسانههای معاند برای کمک به براندازی نظام حکومتی در ایران معنا شد.
در زمانه حاضر و متفاوت از گذشته، با قوت گرفتن نقش صفحات اجتماعی به عنوان منابع خبری و مشوق شکل گیری جبهه بندیهای جدید در فضای سیاسی و اجتماعی، قواعد بازی و الزامات بازی سیاسی دگرگون شده است و شیوه پوشش خبری هم از این تغییر متاثر شده است.
اما در طرف مقابل نیز این انتقاد همچنان به طور جدی قابل تامل است که بر خلاف آنچه رسانهها ادعا میکنند، آنها نه بازتاب دهنده علایق و تعقیب کننده نیازهای خبری مخاطبان خود، که شکل دهنده به این علایق و نیازها هستند. به این ترتیب گفته میشود که رسانهها با انتخاب اخباری که خود میخواهند و با شیوه خاصی که این اخبار را منتقل میکنند عملا به سلیقه و سوگیری نهایی مخاطبان جهت میدهند و خوراکی را به او ارائه میدهند که خود پیشتر میل به صرف آن را در او ایجاد کردهاند.
همه از دست غیـــــــر ناله کنند