هنگامه شکست ها و سرخوردگی ها معمولا نه حال شنیدن است و نه قال گفتن ولی در هنگامه سرمستی شادی و غریو پیروزی نیز معمولا سخن گفتن از غیر شادکامی نصر نیز بر نیوشنده خوشایند نیست. 

انتخابات تمام شد ، مردم به اعتبار چند دقیقه و چند جمله ای که سید محمد خاتمی از آبروی خود مایه گذاشت ، لیست امید را به هزاران آرزو برگزیدند و درسی فراموش نشدنی به "جیم" و افراطیون مجلس دادند. رهبری علی رغم همه انذارها و درس های گذشته ، پاسخی دیگر از رای ملت با همه خود خواندگی از رای ملت به تعبیر رای به خود گرفت و اگرچه عده ای نا آشنا و مجلس اولی به مهمترین نهاد تصمیم گیری کشور راه یافتند ولی بار دیگر اتمام حجتی با روش دموکرات مآبانه برای رسیدن به آرزوی دیرینه استقلال ، آزادی و جمهوری خواهی اعلام و علنی شد. 

اما سخن این حقیر به همه دوستان و بیشتر جوانان که از این ماحصل مسرورند نه پیام تبریک که یادآوری است . یادآوری تاریخ به پهنای اشتباهات آدمی و به خصوص ملت ما در چهار دهه اخیر و 150 ساله معاصر.

یادآوری وظیفه ای است که بر عهده ی همه ماست که "کلکم راع و کلکم مسول عن رعیته" ، مبادا بار دیگر همچون مرداد 1286 ، اسفند 1299 ، شهریور 1320 ، تیر 1330 ، 1341 ، بهمن 1357 ، خرداد 1376، بهمن 1378 ، تیر 1384، خرداد 1392 و دیگر تواریخ ریز و درشتی که خواستیم با رای در فضای باز به وضع موجود اعتراض خود را نشان دهیم از چاله ای به چاهی که به واقع “ چاه ویل" است استبداد را ریشه دار تر کنیم. مطالبه و پرسش و پرهیز از روحیه قهرمان پروری( که به تعبیر آ.خاتمی بزرگ ترین خیانت به کشور است) را در این منتخبین پیاده سازیم و روحیه استبداد( که باز هم به تعبیر آ. خاتمی از خود استبداد هم بدتر است ) را جانی دوباره بخشیم.

رای دادن در انتخابات به خصوص به کسان و جناحی که خود عاملان گرفتاری امروز ما بودند به خصوص با آن توهین بزرگی که رای مردم نشانه تایید نظام و رهبری خوانده شد ، از خود گذشتگی و ایثار و بخششی از سوی ملت بزرگوار ایران بود که در مقابل آن مظالم به نفع جناح مزبور به صندوق ها ریخته شد ، کاری که حداقل دل یا غرور من اجازه آن را نداد که چنان کنم ولی گمان می کنم که حداقل همه ما ( تحریمی ها و رای دهندگان) توانستیم بر قدرت طلبان بقبولانیم که مردمانی در این سرزمین هستند که علی رغم دل داشتن در گرو دین و ملت و حتی ارزش هایی که برای آن انقلاب کرده و جنگیدیم و شهید دادیم ؛ نسبت به قانون اساسی ، رهبری ، نظارت استصوابی و ده ها مساله بزرگ و کوچک معترض اند و خواستار اصلاح مسالمت آمیز آن اند. اما این امر ( یعنی تحریم یا رای معترضانه) که از 76 شروع و اکنون آخرین نوبت آن بود اول راهی است که باید طی کرد. راهی که باید حمایتش مشروط ، اعتراضش قالب ، پیگیری اش سخت ، عزمش جدی ، صبرش زیاد و از همه مهمتر اصلاحش واقعی باشد . به قول دکتر سریع القلم ( نقل به مضمون) اگر تصمیم بگیریم سالیانی در این کشور انتخابات را تعطیل و هزینه های گزاف مادی و معنایی اش را صرف ترویج و توسعه قانون و اخلاق نماییم ( که در آخرین اظهار نظر صریح و سریع خود بندهای ساده و جالبی منجمله رعایت قوانین راهنمایی رانندگی، استحمام کردن، چشم چرانی نکردن و...را اشاره کرده بود) ضرر نکرده ایم. 

پایان سخن آنکه بیاییم دموکراسی را از خانه و مدرسه و محل کارمان آغاز کنیم، به آرای یکدیگر احترام بگذاریم و نقد قدرت را با تمام توان و بدون واهمه ( به قول قدیمی ها نه زیر کرسی) ابراز کنیم. 

خوشا مرز ایران عنبر نسیم

که خاکش گرامی تر از زر و سیم

همه بوستانش سراسر گل است

به باغ اندرون لاله و سنبل است

 

و اینک این مائیم و عهدی که با خدای خویش و این ملت بزرگوار بسته ایم ( آخرین جمله سید محمد خاتمی در تحلیف ریاست جمهوری دور دوم )