علی اول ، اسم خاص است و نام و لقبی است که بر شخصی در برهه ای از تاریخ متراتب است ، اما در خصوص علی دوم که اسم عام است و همچنین این مدعا که رسیدن از علی تا علی راهی نیست ، محل بحث و مجادله است.

شخصا معتقدم که عرفان و شناخت یک قله است ، هر کسی در اوج باشد در مقام اعلی است . اعتقاد ما و پیروان پیامبر خاتم آن است که محمد(ص) در اوج این قله است و علی (ع) بر طبق آیه ی مباهله(انفسنا و انفسکم) در کنار پیامبر در این قله ایستاده است. وقتی کسی نگاهی با افق و اوج این قله داشته باشد و در این مسیر قرار گیرد ، چون جان و دلش با معشوق یکی می شود ، او نیز در اوج قله است، مولانا از محبوب خود می خواهد که:

مخزن انا فتحنا برگشا                  سر جان مصطفی را بازگو        

مستجاب آمد دعای عاشقان       ای دعاگو آن دعا را بازگو

پس از علی تا علی راهی نیست ، اگر:

گر در یمنی چو با منی پیش منی                         ور پیش منی چو بی منی در یمنی

 من با تو چنانم ای نگار ختنی                          کاندر غلطم که من توام یا تو منی

پس چنانچه اشاره شد، علی یک مفهوم و یک قله است ، البته یکی از مشخصات فاتحان این قله این است که وقتی به اوج می رسند چنان دامنشان از دست می رود که خود را در پست ترین مقام می دانند و از ملکوت سخنی به میان نمی آورند.مقام علی مقام اعلی است و اولیا با تمسک به این مقام راه نزدیک کرده اند.در روایات داریم که علی (ع) در کنار همه ی اولیا و پیامبران خدا بوده است و تنها در زمان پیامبر به شکل انسانی و هیبت کذایی ظهور و بروز کرده است و چون علی (ع) جان پیامبر است(و انفسنا و انفسکم- آیه ی مباهله) و پیامبر دلیل خلقت ، این مضمون قابل درک تر است. آرند که وقتی جبرئیل امین برای اول بار بر پیامبر نازل شد ، چنان پری پشود که شرق و غرب عالم عیبت او معلوم گشت و پیامبر لحظاتی از حال رفت ، مولانا این داستان را هنرمندانه به تصویر کشیده است و می گوید:

احمد ار بگشاید آن پر جلیل   تا ابد مدهوش ماند جبرئیل

مدعای سخن و اثبات اینکه رسیدن شخصی با هر اسم و نام و نشان و مذهبی به مقام امیر مومنان با یک ادعای سیاسی متفاوت است و نباید به صرف آنکه از زبان یک عنصر سیاسی مطرح گردیده است مورد شماتت قرار گیرد به عنوان موضوعی قابل بحث باید سرفصل حوزه های علمی و اندیشه ای قرار بگیرد تا قدر و ظرف انسان برای نیل به اهداف عالیه اش مشخص گردد

مقام تعیینی الهی در نبوت ، رسالت و امامت گرچه تکرار شدنی نیست ولی قله های این معرفت دست یافتنیست.

من المومنین رجال صدقوا ما عاهدالله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا