الحمدلله
بعضی وقت ها که آدمی خواسته ای را از صمیم قلب آرزو می کند ، می کوشد ، الحاح می ورزد ، تضرع می کند ولی به آن نمی رسد ؛ درمی ماند.
متوجه نمی شود که چرا یک موضوعی که به قدر فکر او ساده و در دسترس است برآورده نمی شود. دلش تلاطم می یابد ، نفسش می گیرد ، قلبش آزرده می شود و نهایتا در حالی که در اوج امید به خواسته اش در اوراد و اذکار به سر می برد ، خبری او را به شدت لرزه می دهد و در بهت فرو می برد ؛ انگار سطلی از آب یخ را بر سرت بکوبند و این گاه است که یاس (بزرگ ترین گناه نزد خداوند) سراسر وجودت را در بر می گیرد و می مانی در پس آن همه امید که به یاس رسیده ای چه بگویی ، مصحف را به قصد شفا حالت و نصحی بر جانت می گشایی :
تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۹﴾
اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مىكنيم پيش از اين نه تو آن را مىدانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است
متوجه نمی شود که چرا یک موضوعی که به قدر فکر او ساده و در دسترس است برآورده نمی شود. دلش تلاطم می یابد ، نفسش می گیرد ، قلبش آزرده می شود و نهایتا در حالی که در اوج امید به خواسته اش در اوراد و اذکار به سر می برد ، خبری او را به شدت لرزه می دهد و در بهت فرو می برد ؛ انگار سطلی از آب یخ را بر سرت بکوبند و این گاه است که یاس (بزرگ ترین گناه نزد خداوند) سراسر وجودت را در بر می گیرد و می مانی در پس آن همه امید که به یاس رسیده ای چه بگویی ، مصحف را به قصد شفا حالت و نصحی بر جانت می گشایی :
تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۹﴾
اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مىكنيم پيش از اين نه تو آن را مىدانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است
و بگذار عوامانه بگویم :"آخیش ، خیالم راحت شد"
+ نوشته شده در جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت 1:42 توسط عمادالدین ( عماد ) عظیمی
|
همه از دست غیـــــــر ناله کنند