معنای دین در اسلوبی پیدا و پنهان
در ابتدای رنسانس و به خصوص در کشورهای صاحب این تغییر ، شاهد حوادث عجیبی هستیم. در فرانسه به عنوان مادر این انقلاب بدایتا شاهد کاهش اختیارات عناصر دینی و کلیسا در شیوه ی حکومت داری و تعیین آداب و آئین مملکت داری و سپس و در طی قرون پس از آن شاهد تغییرات گسترده ی عقیدتی ، شکلی و محتوایی بوده تا آنجا که وقتی در حدود قرن نوزده ، حکومت در برابر خواست دانشجویان برای شکستن حصارهای اختلاط جنسی در کلاس ها و خوابگاه های دانشجویی قرار می گیرد ، عده ای از این حادثه و به کرسی نشانده شدن حرف دانشجویان به عنوان انقلابی دیگر از سری انقلاب های کبیر فرانسه نام می برند. در سال 2010 فتوای پاپ رهبر مسیحیان جهان در مجوز به بکارگیری روش های جلوگیری از بارداری در زنان و مردان که طی دو هزار سال اخیر برای پیروان این مذهب حرام بود ، جزو مهمترین اتفاقات سال لقب می گیرد و بسیاری از فکر ها و اندیشه های قبلی دچار تغییر و تحول و حتی قلب به ادغام و انحلال می شوند و روشهای جدید و افکار دیگر جای آن را می گیرند. سال گذشته و در کشور استرالیا بزرگترین تجمع ملحدان که با افتخار اعلام بی مذهبی و بی خدایی می کنند برگزار می شود. بسیاری از کشورهای دنیا مجوز ثبت همسر هم جنس را در مدارک هویتی صادر و آئین شیطان پرستی جزو ادیان پرطرفدار دنیا فعالیت می کند.
در نگاه اول ، اوضاع و به خصوص برای کسانی که به دینی از ادیان ابراهیمی و الهی مومن هستند ، گران می آید. تاثر از انهدام پل های گذشته و ترس از دنیای آینده ای که آنان یا فرزندانشان در آن خواهند بود مهمترین علت این تنگی و فشار برای آنان در این دنیای فراخ است. شاید این تاثر و ترس در دید بسیاری از موحدان تمسک به اخلاق بزرگانشان باشد تا آنجا که در عبارتی در قرآن ، خدا پیامبر را به خاطر عدم ایمان آوردن بندگان به این تعبیر خطاب می کند که نزدیک بود تو از غصه در این غم (عدم ایمان آوردن مردم)دق کنی!
به اعتقاد مسلمانان ، آخرین دین الهی اسلام است. همه ی پیامبران و رسل الهی برای نشان دادن صدق گفتارشان معجزه ای آورده که نشان عجز بینندگان و مقدمه ی دعوتشان بوده است و سپس برنامه و روش دین خود را بیان کرده اند . زبور ، تورات و انجیل با این روش به نزد قوم پیامبران بزرگ الهی آمدند. اما پیامبر اسلام در بی فرهنگ ترین خطه ی عالم و در شبه جزیره ای که مجموعا در خود 17 نفر باسواد داشت ظهور کرد و خود نیز امی و بی سواد بود ولی قرآن او که برنامه ی هدایت و روش آئینی او بود به عنوان معجزه مطرح گردید.
قرآن به غیر از کتابی حاوی خط و گفته و نوشتار در خود چیز دیگری ندارد و معجزه ی آن تنها به خواندن ، تفکر کردن و اندیشه کردن در تعابیر و مفاهیم آن است.
همانگونه که اشاره شد داستان دینداری و یا کفر ورزی اقوام پیشین به انبیاء الهی با روزگار پس از محمد و ظهور او و امت او متفاوت است. حوادثی چون معجزات مکرر الهی ، نزول بلایایی شبیه طوفان نوح و سنگسار لوط و دیگر حوادث از صحنه ی تاریخ محذوف شده است و بشر به مرحله ی تکامل عقلی بر مبنای برنامه ای که حق سبحانه و تعالی برای این مخلوق تبارک گفته ی خویش طراحی کرده است ، رسیده و بشر در حال تجربه ی این دوران می باشد.
آدم ابوالبشر در بهشت سکنی گزید ، بر اثر ارتکاب خطا در خطه ای از زمین آرمید و بر خود همه ی احوالات را تجربه کرد تا بتواند از نازپروردی که به سبب عنایت الهی در بهشت سکنی داده شده بود به مقام اعطای بهشت به عنوان پاسداشت مقام خویش رسد و اکنون فرزندان او مشغول این احوالند تا :
آفاق را گردیده ام مهر بتان ورزیده ام
خوبان فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
برای درک بهتر مسئله ، مراحل زندگی یک انسان از دوران کودکی تا رشد و بلوغ قابل مثال است. کودک تا رسیدن به مرحله ی بلوغ فکری باید با مسائل ملموس و عینی دست و پنجه نرم کند. بر مدار فکر و یقین اولیای خویش بچرخد و سپس آماده ی حضور مستقل در دنیای پررمز و راز گردد.اکنون ، بشر در این مرحله است. باید بر اساس عقل و خرد خویش پرده ها را برکند ، برخی را بیاراید و برخی را به دور افکند تا بتواند بر قله ی مقصود صعود و حصول کند.
همانگونه که اشاره شد بشر را در روزگاری به غیر از پرستش و تمسک راهی نبود. عده ای خداپرست و موحد بودند و عده ای ماه و ستاره و فرشته و چنان و چنین می پرستیدند تا آنجا که نقل می کنند وقتی زلیخا به یوسف نظر مراوده کرد ، اول روی بت خود را پوشانید که به خیال خویش ، خدای او از گناهش مطلع نگردد. اما با اندیشه های دوره ی مدرنیزم که البته به صوری گوناگون و به خصوص در اندیشه های شیخ اشراق ، بوعلی ، مولوی ، عین القضات همدانی و دیگر سخنوران و عالمان ایرانی تبار از قرون گذشته بر ذهن و زبان و فکر و اندیشه ی بشر خطور کرده بود ، دین داری ها نیز دچار تحول شد.
روزی که ابراهیم فرزند رسول خدا از دنیا رفت ، خسوفی درگرفت. مردم گفتند که آسمان نیز برا ی محمد سیاهپوش شد ، اما محمد گفت که این آیه ای الهی است و ارتباطی با من و فرزندم ندارد. روزی که مردم در جنگ احد و به شایعه ی شهادت رسول خدا دچار یاس شدند ، قرآن خدا را به عنوان محور معرفی می دارد و محمد را تنها عنصری از عناصر خلقت می شمارد.وقتی مردم الانبار به دنبال علی همچون دیگر حاکمان خویش می دوند ، علی آنها را مواخذه و نهی می دارد یا وقتی علی بر دهان ثناگوی خویش خاک می پاشد یعنی بسیاری از مدارج عالم قدیم باید دچار تغییر گردد.
تغییر رفتارهای بسیاری در دنیای امروز ما حاصل غالب آمدن این تفکر است که قالب های گذشته تغییر کند. روزی با فرهیخته ای مومن مشغول کلام بودم که می گفت یقینا رسول خدا پاچه ی بز را اطعمه ای لذیذ می دانسته است ، گفتم چرا و چگونه ؟ گفت چون در حدیثی از رسول خدا شنیدم که فرمود ، هر گاه دعوت به اطعام پاچه ی بزی شوم، رد نخواهم کرد. تبسمی کردم و تاسفی خوردم که شان مقام پیامبر ما در نزد یک انسان تحصیل کرده ی قرن بیستم تا چه کوتاه درک گردیده است که پیامبر از عدم رد کردن دعوت مسلمانی حتی به پاچه ی از بز نظر دارد و پیرو ، خوردن پاچه را به خاطر آنکه تصور می کند پیامبر آن را دوست دارد ، مستحب می داند. همچون رنگ زرد که پوشیدنش چون رنگ عبای پیامبر بوده است ، استحباب دارد؟!
دین محور قراردادن خلقت بر مبنای قدرت ماورایی به نام خداست که نه زایانده شده و نه می زاید . او که حیات و ممات ما در دست اوست . حمد و سپاس برای اوست و برای همه ی بندگانش مهربان است و برای خاصان ، خاص.روزی می دهد ، مریض و شفا می کند و آنچه را که بیش از همه بر آن الحاح دارد آن است که مهربانترین مهربانان عالم است.
شاید روزگاری در دنیای کودکانه ی خویش ، گناه نه ادای فرضیه نماز، که قضای آن را بزرگترین کبائر محتمل از بشر می دانستم و تصوری از بی موالاتی های مردمان این روزگار نیز بر ذهنم متبادر نمی گردید ، گمان نمی کردم که معرفت و کسب مقام عالی انسانی تنها به تظاهرات دینی معطوف نیست.
چو عاشق می شدم گفتم که بردم منزل مقصود ندانستم که این دنیا چه موج خونفشان دارد
دین فارغ از اسبابی که در این روزگار و بنا بر همان ریشه هایی که در مقدمه نقل گردید ، اگر چه در پیدا و ظاهر خویش دچار تعطیلاتی گردیده است که البته راه خطاست ولی پس پنهان انسانها ، دین در قرب بالایی قرار دارد.
مطلب امروز را در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) می نگارم و بد نیست که در خلال این مطلب و ضمن تسلیت خاطر به صاحب عزای این روز ، به تفکری که مرا امروز در خود غوطه ور ساخته اشاره نمایم.
حضرت زهرا(س) سخت ترین مبارز برای گرفتن حق رای مردم در پس انتخاب امیرالمومنین در مقام خلافت و حاکمیت است. او جان خویش را در این مقال می گذارد. او نه به سبب نماز و روزه و حج و حجابش که به خاطر دفاع از حق رای مردم ، به کسب این مقام نائل می آید که پیرو علی و امام شناس زمان خویش است. فرزند او زینب نیز که سخنگوی شاهد کربلاست در دربار اموی و در چشم هزاران نفر دشمن و خارجی و در پس کاروان بی مرد خویش ، فریاد آزادی خواهی سر می دهد. پس زنی را چادر چهارسوق بر سر می نهند و آفتاب و مهتاب نیز روی او را ندیده اند ، زهرایی و زینبی نیست ، بلکه شیرزنی که فریاد حق طلبی برمی نهد پیرو اوست.
وقتی دکتر شریعتی در مقابل علت انتخاب همسرش که بنا بر موقعیت آن زمان ، نه بدحجاب که بی حجاب بود قرار می گیرد ، همسرش را مشحون از همه ی خوبی های دینی می داند که شاید همچون همه ی متدینین دارای ایراد و نقصی نیز در دین باشد. بنابراین نمی توان به انسانها تنها به واسطه ی رعایت نکردن برخی حدودی که ما قبول داریم ، مارک ضد دینی چسباند.غیبت که بسیاری از ما را مشغول خود داشته است ، همپایه ی زنا و دروغ گویی که کارزار دنیای امروز ماست ، همسان دشمنی با خدا شمرده شده است.
وانگهی بسیاری از آدابی را که ما به عنوان دین قبول کرده ایم ، دین نیست.
جسارت شهید مطهری در نوشتن کتاب حجاب و حماسه ی حسینی که مورد تایید اکثریت علما قرار گرفت و همچنین بسیاری از نظریات دکتر شریعتی در اسلام شناسی ، حج و هبوط و دیگر آثار ارزشمند ایشان ما را به خرافه هایی که به جای دین قبول کرده ایم واقف داشته است.
پایان سخن آنکه اگرچه اعتراف به گناه از کبائر گناه است ولی نگارنده ، سخن بزرگ مردی همچون علامه آشتیانی را که حدیث نفسی از واقعیت وجود انسانی است به راسخیتی چندان برای خود که به تصور دیگران در تظاهر دین کوشا بوده است بر احوال خود باور دارد که:
کردیم هر گناهی و از کرده غافلیم ای وای اگر حدیث گنه روبرو رود
در حدیثی از پیامبر اسلام داریم که ایشان نیز تنها با شمول رافت و عطوفت الهی وارد بهشت می شوند که یقینا با توجه به محکمات قرآنی ، سند صحیحی است.
از دیگر سوی ، مقام حر شهید و دیگر آزادمردانی که در دم آخر به معرفت دست یافته اند در کنار مقام ابلیس که بعد از هزاران سال به جهت گناه غرور رانده شده ، برای آدمی این درس بزرگ را به همراه دارد که دین دارای اسلوب پیدا و پنهانی است.
پیدای آن در عالم مسلمانی ، تشبه به مذهب برای زنی که حجاب برمی گیرد و برای مردی که محاسن می گذارد و نماز و روزه و حج و زکاتی هبه می دارد ، اما پنهان دین معناییست که جز آن ستار عیوب و خواننده ی غیوب کسی از آن آگاه نیست.
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
پس به کلام خواجه متعمل باشیم که:
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش از که می پرسی دور رازگاران را چه شد
همه از دست غیـــــــر ناله کنند