قرآن راستین ترین مبنای سخن
زن و طی مقامات عرفانی در نظر ابن عربی
محی الدین ابن عربی درباره زنان می نویسد: اعلم ایدک الله ان الانسانیة لمّا کانت حقیقة جامعة للرجل و المرأة لم یکن للرجال علی النساء درجة من حیث الانسانیة؛(2) بدان که انسانیت حقیقتی است واحد و جامع مرد و زن، از این رو مردان از حیث انسانیت بر زنان برتری ندارند.
وی می گوید: مردان و زنان در اصل انسان بودن با هم اشتراک دارند و اختلاف و افتراقشان تنها در ذکورت و انوثت است که امر عارضی است و داخل در جوهره و اصل وجود انسان نیست.
قیصری در شرح فصوص نیز می نویسد: «انّ المرأة باعتبار الحقیقة عین الرجل و باعتبارالتعین یتمیز کل منهما عن الآخر»(3) از نظر حقیقت میان زن و مرد امتیازی نیست و حقیقت زن عین حقیقت مرد است و فقط از جهت تعیّن و تشخیص از یکدیگر ممتازند.
و چون زن و مرد در حقیقت انسانیت مشترکند و انوثت و ذکورت امری عارضی هر دو می توانند مقامات عرفانی را طی کنند.
محی الدین می گوید: «انّ هذه المقامات لیست مخصوصة بالرجال فقد تکون للنساء ایضاً لکن لماکانت الغلبة للرجال تذکر باسم الرجال»(4) طی مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه برای زنان نیز هست اما چون اغلب مردانند که در این مسیر قرار می گیرند اسم آنها ذکر کرده است.
در غیر این صورت زنانی چون مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون و خدیجه و فاطمه(س) به این مقام نائل آمدند.
زن کاملتر از مرد
محی الدین در فصّ محمدی هنگامی که از سرّ محبوبیت زن برای پیامبر(ص) سخن می گوید، می نویسد:چون ذات اقدس الهی منزّه از آن است که بدون مجد و مظهر مشاهده شود، هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و صفات الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد و زن در مظهر بودن خدا کامل تر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است و به لحاظ مخلوق بودن، خلقت را پذیرفته است اما زن، هم مظهر قبول و انفعال الهی است و مظهر فعل و تأثیر الهی.
چون مرد را مجذوب و محبّ خود می سازد و این تصرف و تأثیر نموداری از فاعلیت خدا است. بر این اساس است که زن از مرد کامل تر است.
اگر مرد بخواهد خدا را مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا در مظهریت زن نگاه کند، شهود او به کمال و مقام می رسد.از این رو زن محبوب پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته است.(5)
درباره مقامات عرفانی می گوید: «و کل ما نذکره من هؤلاء الرجال باسم الرجال فقد یکون منهم النساء ولکن یغلب ذکر الرجال و قیل لبعضهم کم الابدال فقال اربعون نفساً فقیل له لم لاتقول اربعون رجلاً فقال قد یکون فیهم النساء»(7) هرچه از این طبقات به اسم رجال نام بردیم از باب غلبه است و گرنه گاهی زنان نیز به این درجات و مقامات نائل می شوند بعد می افزاید: از شخصی پرسیدند ابدال چند کسند، پاسخ داد، گاهی زنان نیز به این مقام می رسند یعنی رسیدن به مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه زن ها نیز توان دست یابی به این مقامات دارند.
منبع :
http://www.hawzah.net/fa/Magazine
#زن_و_طی_مقامات_عرفانی_از_دیدگاه_ابن_عربی
در مقام پاسخ به این مطلب:
در نکوداشت محاجه علمی همین بس که در حدیث آمده است که برترین عمل در شب قدر (شبی که مخصوص دعاست) مباحثه علمی است. بر این تقریر تعریضی جهت تفکر می تواند ضامن سعادت (به تبع عبادت) باشد.
اصولا سخن رجال شهیر از کلامی و علمی و عرفانی و صوفی و غیره اگرچه بر شخصیت او محترم ولی مبنایی بر تشریع به خصوص در مسلم مومن ندارند, چه آنکه از وصایای لقمان به فرزندش آن که "فرزندم سخن تو اگرچه ارزشی از نقره در نظرت داشت, سکوتت به مثل طلاست. " بر این سخن ظریف باید اینگونه افزود که اگر سخنی از جانب حق سبحانه و تعالی نازل و بر گفتاری زمینی آید, مصداق این جمله نیابد که " قوله حق"
ابن عربی نیز از بزرگان اهل عرفان نظری و از طلایه داران حکمت و فلسفه است, لیکن سخن او در نظر برخی صواب و در صورت برخی عقاب دارد, چه آنکه برخی چون سید علی آقای قاضی او را از کاملین دانسته اند ( حسینی تهرانی، محمد حسین، روح مجرد، ص342، ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام.) و منجمله شاگردان مشرب ایشان از علامه طباطبایی تا آیت الله جوادی آملی و آیت الله خمینی و غیره و برخی از علمای مشرب فقهی نجف نیز ایشان را رد نکرده اند, هر چند به تایید کاملی از او نیز نپرداخته اند به خصوص فقهای معاصر همچون آیات وحید خراسانی, علی سیستانی و شبیری زنجانی ، بر مبانی وحی و معصومین علیهم السلام در سلوک نظری و عملی و نقد مبانی فلسفه صدرایی و عرفان محیی الدینی تاکید نموده اند و برخی از متقدمین و متاخرین او را ناصبی دانسته و به جملاتی در فتوحات مکیه و فصوص الحکم او شاهد مثال می آورند و موافقین او این روایات را معارض با ذکر مناقب او از ائمه در همان كتب دانسته و با استناد به اذکار مختلف او در مدح حضرت امیر علیه السلام, آن جملات را حاصل تحریف می شمارند, القصه بر او برخی راه افراط و برخی تفریط گزیده و از شیعه اثنی عشری تا سنی ناصبی اش خوانده اند که تفصیل آن از حوصله این مقال خارج است. همچنین کلام او در حکمت و فلسفه و عرفان چنان نیاز به طی طریق در فهم دارد که از سواد همچو منی خارج و لازمه دانشی بایسته سخن اوست.
اما آنچه در این سخن لازم به اشاره است, سخنان او در باب "زن" است که مفصل و در "نظریه عشق " او گنجیده و به نظر می رسد آنچه برای فهم عام قابل اشتیاق است همان سخن بالقوه رسیدن او در مقامات معنوی به پای مردست که در نظر او تا "قطبیت" نیز میسر است, لیکن همه این صغار و کبار سخن او که بر سیاق برخی صحیح و بر نظر جمعی قبیح آمده در یک جمله مصحف شریف که مورد تایید همه جمع مسلمین است می گنجد که :
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید. (اینها ملاک برترى نیست،) گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. به یقین خداوند دانا و آگاه است.(حجرات/13)
بنابر این :
آنجا که کس است, یک حرف بس است
همه از دست غیـــــــر ناله کنند