پیشداوریها
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم
میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه
میدانند.
داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را
از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها
رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمقها رفتار کنیم؛
مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است،
در حالی که آفریقاییِ دانشآموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد، و همزمان میاندیشید:
«این اروپاییها عجب خُلهایی هستند!»
و توضیح من:
اگر این داستان که از تجربه های روحانی کوئیلو است را استعارتی از اصالت وجود بگیریم، شاید به خاطر همین است عارفی همچون حافظ که سیر عالم معنا کرده و بر اطوار نظر چرخیده است ، حتی به پیر باده فروش نیز گمان نیک دارد و می گوید:
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت / در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
گرچه در "یوم تبدل السرائر" همه بر حقیقت آگاه می شویم ولی در این وادی اگر نخواهیم اعور(یک چشم) بمانیم و مصداقی بر داستان زیر نشویم باید به پند زیر بیاییم که:
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
غسل در اشک زدم، کاهل طریقت گویند پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
همه از دست غیـــــــر ناله کنند