من جمله ایشان آقای سید صادق شیرازی است که اگرچه نزد عده ای محترم, دارای مقلدانی و خود صاحب نظر و بیت و دفتری می باشند ولی بنده را با ایشان صنمی نیست. اما متاسفانه عده ای به عنوان درد دین و با علم قرار دادن پیروی از جنابعالی ، بدترین توهین ها را به ایشان نثار می دارند. بنده در خصوص قاصر یا مقصر و صحیح و غلط بودن رفتارها و سخنان ایشان نظری ندارم و حتی معتقدم که برخی از نظرات ایشان صائب نیست ، چرا که فقها و علما و بزرگانی خلاف نظر ایشان ، فتاوا و نصایحی دارند. اما چون این انتظار در پایان دادن به این رویه از جنابعالی می رود ، مقتضی است تا سدی در این راه ایجاد نمایید.
شنیده ام برای حفظ وحدت ملی و دینی, حتی در مقابل هتاکین به نظام و شخص خود ولو با صبغه های فرقه ای و مذهبی هم سعه صدر را توصیه کرده و آنان را "خودی" می نامید. اما در مقابل مراجع معظم تقلید حاضر "حفظ الله علیهم "و درگذشتگان" رضوان الله تعالی علیهم" این رویه را معمول نداشته و بلعکس آن جملات ناشایست ولو زشت را در خصوص آن مغفوران پیشه ساخته و اکنون نیز, القاب "مرجع انگلیسی" و چه و چه را در خصوص ایشان برخی حامیان شما لقلقه زبان ساخته اند.
آقای خامنه ای
حرمت امامزاده را متولی آن نگاه می دارد. به هر روی در زمان حاضر, جنابعالی عهده دار رسمی صیانت مذهب و دیانت مردم و کشورید و چنین رفتارهایی جز کاستن از عزت حوزه و دین و ایمانشان حاصلی ندارد.
آقای رهبر
تعاملی که نتواند با هم سلک (سید صادق شیرازی)و هم مَدرَس(مرحوم آذری) و استاد (مرحوم منتظری)و هم بند(مجاهدین خلق) و فامیل (مهندس موسوی) به دست آید با دشمن (آمریکا و استکبار و اسراییل) به دست می آید!؟
من به عنوان یک شهروند از شما می خواهم جلوی این جریانات را بگیرید. یادم می آمد که آقای خاتمی در همان اوان ظهور جریان احمدی نژاد گفتند :من پیش بینی می کنم که این گروه روزی در مقابل نظام و رهبری خواهد ایستاد و دیدید که چگونه بودند و هنوز نیز راه و روش خود را منقطع نکرده اند.
مداهنه کنندگان امروز شما که ساحت مرجعیت را وهن خویش ساخته اند روزی هم در مقابل شما و نظام خواهند ایستاد، همانگونه که دیدید چگونه اختلاس کنندگان بیت المال دم از پیروی شما می زدند . افراطیون هم تنها برای منافع خود روزی بر درب حسینیه مرحوم منتظری، روزی زیر تابوت مرحوم شریعتمداری و روزی در دفتر آقای صانعی و امروز بر بیت آقای صادق شیرازی ، شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده اند ، کما اینکه شاید خود نه حرمت فقه را شناسند و نه فقیه را.
آقای رهبر
خواستم جمله و بند پایانی سخنم را در قالب استدلالات دینی بگویم. خواستم بگویم که آیا دفن مرحوم شریعتمداری در جنب مستراح گورستان شهر بدون عمل به وصیت نامه با حکم الله بود؟! خواستم بگویم آن همه اعدام و برکناری و هدم و توهین و اخراج مردمان به صرف ارتباط با رژیم پهلوی مطابق شرع بود؟! خواستم بگویم که تک تک اعدام ها و زندان های مجاهدین (ولو با همان نام با مسمی منافقین) در فقه محمدی بود؟! خواستم بگویم که ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و اصلا وسوسه صدام و تحریک او به جنگ ، امر الهی بود؟! خوستم بگویم که آن قتل ها و دستگیری ها و اعدام ها و زندان کردن های سیاسیون از کاظم سامی و فروهر و  قتل ها زنجیره ای تا احکام زندان و حصر مرحومان منتظری و قمی و شریعتمداری و آذری قمی در مرام دینی بود؟! خواستم بگویم که داستان کهریزک و کوی دانشگاه و کشتارهای 88 و حصر معترضان برآمده از اخلاق نبوی بود؟!... اما دیدم که همه ی اینها در مقابل این آیه شریفه و پاسخ این حادثه آفرینی ها مکفی است که:
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿۱۴- علق﴾
والسلام علی من تبع الهدی