سلسه مباحث اندیشمند متدین آقای دکتر کدیور در خصوص "انتظار از دین" که ادامه اندیشه های متفاوت ایشان در مقابل نصوص و منقولات موجود است را از حدود بیست سال پیش از کتاب "حکومت ولایی" ایشان دنبال می کردم لیکن به استناد تتبع در آیات و روایات و معقولات و تواریخ و شواهد آن را مسبوق به سابقه و امر بدیعی نمی بینم. البته مقام فقهی و علمی ایشان یقینا محترم و در مقابل همچو منی قابل قیاس و اتفاق نیست، لیکن به مقتضای مطالب اخیر ایشان نکات زیر خالی از لطف نمی باشد:

۱- روال روحانیت چه مکلا و چه معمم، چه سنتی و چه نوگرا، قدیما و جدیدا، مفرط و معتدل و از هر فکر و اندیشه ای و ظاهرا در همه ادیان یک امر ثابتی است و آن هم اصرار به درستی حرف خود و غلط بودن همه اندیشه های دیگرست. آقای رهبر اخیرا در جمع دانشجویان سخنرانی مفصلی داشتند و در بخشی از آن به مطلب "فساد سیستمی در اجتماع" اشاره و عرضه داشتند نظر من این است که فساد در کشور سیستمی نیست و هر کس می گوید فساد سیستمی است، "بیخود می گوید" و این شاهد مثال و فهم"الناس علی دین ملوکهم" و سبقه روحانیت در چهارده قرن گذشته این مدعا را اثبات می کند.

عرضم تاکید بر همین امرست که متاسفانه همه روحانیت ما، نظرات مخالف خود را "بیخود" ارزیابی می کنند و اوضاع نابسامان کشور ما در اجرا و قضا و افتا و فرهنگ و فلسفه و غیره و شوربختانه روشنفکری ما نیز در دست ایشان بوده و با روحیه آخوندی نمی توان به حقیقت رسید، بلکه باید خود را برای قبول و نکول یک مطلب پس هر بحث منطقی آماده کنیم و نه برای اثبات منطق خود بحث کنیم.

۲- قوم لوط هم همچون همجنس گرایان امروز که سخن از حقوق بشر و عدم درک تمایلات بشری ایشان می زنند و روز به روز با تظاهرات و فشار و منطق سعی در عادی سازی و قانونی کردن این امر دارند، خطاب به حضرت لوط علیه السلام می گفتند:

وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ(اعراف/82)

پس بحث روشنفکری و تمسک به عقل، امری جدید در تاریخ نیست:

این همه شعبده خویش که می کرد اینجا

سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد

داستان استمساک صرف عقلی ، مومنان را یاد بهانه ها و توجیه های رهبانیون و قوم بنی اسرائیل می اندازد که قران درباره آن ها می فرماید:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ﴿۱۸۷- آل عمران﴾

فی الواقع و به تعبیر(ضمنی) مفسر معاصر ارجمند حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظ الله ) عقل چراغ خوبی است ولی راه نیست . راه را انبیا و با استفاده از وحی به بشر نشان می دهند ودر واقع عقل و نقل مکمل یکدیگر می باشند و اگر کسی با  عقل به سراغ نقل رفت و چیزی استنباط کرد ، حجیت او صحیح و امری دینی است.

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا(شمس- 8)

یعنی عقل همان فطرت است که در روایات " العقل ما عبد به الرحمن وکتسب به الجنان" تعبیر شده است و نه عقلی که خود را جای شارع گذاشته و نسبت به هر حکمی" ان قلت" داشته باشد.

همچنین آنچه در حجیت عقل در دین اسلام پذیرفته شده است ؛ احتجاج در امر علمی است که اگر بر مدار یقین نباشد اصلا دین او پذیرفته شده نیست ولی در امور عملی مانند تعبدیات ، اصلا حجیت راه ندارد بلکه اگر از راه عقلی ، یقین حاصل شد شخص ماجور و اگر مطابق با آن نبود معذور است. یعنی عقل قانونگذار نیست .

۳- اگر قرار باشد عقل را که البته احدی از ادله فقه امامیه است به عنوان محور اجتهاد قرار دهیم و سه منبع دیگر را از یاد ببریم در واقع مومن به فقه امامیه نیستیم و شاید معتزله مذهب شده و یا در خوش بینانه ترین حالت رو به مذهب اشاعره آورده ایم

۴- گمان می کنم که بعضی آن قدر مسحور تکنولوژی شده اند که تصور می کنند که همه علم در سده اخیر پدید آمده است در حالیکه داستان دیوار ساخته شده به دست ذولقرنین ، کاخ های ایجاد شده قوم ثمود در میانه کوه ها ، بروج مشیده ی فرعون ها ، سحره جادوگران مقابل حضرت موسی(ع) ، شواهد به دست آمده از عمل های جراحی مصر باستان  و سیستم های آب رسانی و... در کنار علوم عقلی یونان باستان نشان می دهد که اگرچه علومی مثل الکترونیک و مکانیک به شکل امروز در خدمت بشر نبوده است ولی بشر بی سواد و بی علم و اندیشه نبوده است و در هر زمان به مقتضی خودش دارای علومی بوده است و هر بار نیز با این علم خود به پیامبران تحدی نموده است:

سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸- انعام﴾

إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳- المطففين ﴾

وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۷- الأحقاف ﴾

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵- الأنبياء ﴾

۵- عقل در مقابل وحی نیست بلکه در مقابل نقل است. فی الواقع تراز عقل و وحی بی مبناست. علم منجر از عقل اگر در مقابل وحی باشد و بخواهد مستمسک مومن قرار گیرد باید در ایمان مومنانه تشکیک کرد و نه تعارض مشهور علم و دین

۶- علم موثق از ناحیت برخی مومنان بر من اثبات می دارد که مشروبات الکلی موجود کثرتا اگرچه زیان هایی متراتب دارد ولی هم منافعی دارد و هم در مقابل برخی امور دیگر زیان کمتری دارد ولی حکم قرآن باید تعبد مومن باشد و نه حکم عقل :

 يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا  َ(بقره/219)

همچنین است مساله گوشت خوک.

 

ایشان نیز نهایتا در مقابل تعهدی به مخالفان خودش به سنتی بودن و "ضرب نساء " و برده داری پاسخ اقناعی در تحریم خمر و خنزیر نداشته و هر وقت به استعمال آن اقدام نمودند مشخص می شود که اجتهاد خود را نیز قبول دارد.

۷-مستفاد از سخنان ایشان برای اثبات انتظارات از دین باید مستمسکی از کتاب و سنت داشته باشیم پس حجیت حکم دادن به تغییر احکام بر مبنای عقل باید از کتاب و سنت هم اثبات پذیر باشد و اگر این ادله موجود باشد فقها رضوان الله تعالی علیه اگر هم  حکم را مطابق اجتهاد خویش ندادند آن را  مورد احترام در فرع فقهی اختلافی می شمارند و نه آنکه کلا مبنای آنرا خارج از فقاهت و اجتهاد شرعیه شمارند.

8- اگر بخواهیم درباره موضوع کتاب قرآن که در آن از احکام و داستان و هشدار و بشارت و غیب و غیره سخن به میان آمده ، پر رنگ ترین آن را انتخاب کرده و بگویم موضوع این کتاب چیست ، یقینا این کتاب را باید کتاب برهان و استدلال نامید و هماره در روایات نیز از انبیا به عنوان رسولان ظاهری و از عقل به عنوان رسول باطنی نام برده می شود که همه این ها در حوزه های شریف علمیه با نام اصول بین طلاب به مباحثه گذاشته می شود

پایان سخن آنکه نقد و فکر مومنانه و دغدغه دین داری یقینا سعادت دنیوی و انشاالله اجر اخروی خواهد داشت و این مباحث حتی از سوی روشنفکران موجبات پویایی فقه و اجتهاد خواهد شد چه رسد محققان فاضل و ارجمندی چون ایشان اما گمان می کنم که راه مرحوم شیخ الاساتید ایشان مرحوم آیت الله منتظری قدس الله نفسه الزکیه و دیگر فقها رضوان الله تعالی علیه که راه دینداری را در اعصار دیرین با جهد و اجتهاد و بعضا همچون آن فقید سعید و اسلاف مطهرش با جسارت خلاف اجتهاد اساتید و حتی نظرات ماسبق خود حکم داده اند، مسیری عقلانی تر و باورپذیرتر و مومنانه تر است و این روش ها شاید صرفا به مذاق متجددین و غرب گراها که نهایتا نیز اگر همه احکام شارع مقدس در همه ادیان ابراهیمی نیز نسخ و مطابق نظر ایشان نضج گردد، راضی نخواهند شد، خوش آید و جز سردرگمی و تشکیک به داشته ها و باورهای مومنان چیزی را سبب نمی گردد. باید مطمئن بود که دین و باور مومنان و علمای سنتی هم در این روزگار توانسته اند راهکاری بین تعارضات برده داری و ضرب نساء و رجم و قطع ید و غیره با روزگار امروز پیدا و عدم عامل بودن به آنرا بی دینی نخوانند چه آنکه شاهدیم نظام اسلامی با همه واپسگرایی های نظری در برداشت از دین به دنبال اعطای حق طلاق به زنان، محکوم داشتن ضارب زن، تراز دیات، تعطیل رجم و حتی تخفیف قصاص است و مسلمین متفقا به همراه کثرت جوامع بشری، حکم به خروج برداشت داعشی از انسانیت داده اند چه رسد که ایشان را مسلم دانند.

لذا به نظر حقیر به جای نگرانی از وجود چنین احکامی در دین باید نگران عدم تاثیر گزاری دین و عالم و منبر و موعظه در ارتقای اخلاق و صلاح و فلاح جامعه بود و در این مهم کوشید و نه با تغییر تفسیر مورد اتفاق و نص صریح قران و روایات سعی در امروزین کردن و خوش مذاق کردن آنها نمود که شاید دین داری توسعه یابد ، چه آنکه نمونه های زیادی در قرآن داریم که خداوند به پیامبر هشدار می دهد برای آنکه مذاق کفار به تو خوش آید کاری را مکن و راهی را که وظیفه توست بنیان ده.

دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ