انقلاب و ضد انقلاب
اینکه امروز با کلماتی مثل جنبش ، نهضت ، قیام و انقلاب بتوان ارتباطی منطقی برقرار کرد و اصلا این کلمات در دنیای پیشرفته امروز معنایی همچون قدیم خود را داشته باشد ، بحث دیگری را می طلبد . فی المثال امروز چیزی به نام انقلاب با مشخصاتی که همگی از آن می شناسیم و مختصاتی که در علوم اجتماعی تعریف می شود در اروپا ، آمریکا و کشورهای صنعتی و پیشرفته معنایی ندارد ، حتی کودتا هم حداقل از نوع نظامی، دیگر در کشوری کودتا خیر مثل ترکیه هم در عرض چند ساعت توسط مردم سرنگون می شود و فی الواقع تغییرات به صورت دفعتی معنا و مبنایی مورد تایید نظر عقلا و حتی عوام ندارد.
اما این تعاریف جدید به خصوص در قرن 21 را نمی توان به ارزش های روزگاری که در آن جنبش و قیام و اعتراض و انقلابی رخ داده است ، تعمیم داد. چه آنکه باید فرزند زمان بود و در هر زمان نسبت به آن موضوع تصمیم سازی کرد.
استبداد و بی عرضگی حکومت قجری به خصوص از عصر مظفرالدینی به بعد و مضاف شدن فساد و نشر شدیدتر وابستگی و ترویج فحشا در کنار هدم جمهوریت از کودتای خارجی- داخلی علیه دولت ملی در کنار وضعیت جهانی انقلابات و اعتراضات ملی که همچون دومنویی به هم وابسته در کشورها ایجاد گردیده بود به انضمام فراست رهبران نهضت به خصوص رهبری آیت الله روح الله خمینی که شخصیتی کاریزما و اتحاد گرا داشت موجب ایجاد انقلاب 57 گردید.
آنچه که در 57 اتفاق افتاد مورد وثوق، اتحاد و اعتماد ملی در کلیه جریانات سنتی ، مذهبی ، چپ ، ملی و به واقع خواست اکثریت مردم بود ، حتی اگر قبول کنیم که نتیجه همه پرسی 58 به آن آماری که اعلام شد نرسیده باشد ، حداقل می توان گفت که بیش از 70 الی 80 درصد مردم در اقصی نقاط کشور این خواست را جزء جدایی ناپذیر پیشرفت در کشور می دیدند و به دنبال اجرایی کردن محکم آن بودند.
اگر بخواهیم به زمان وقوع انقلاب برگردیم، شعار و شعور و وعده ها و محیط منظور را بررسی کنیم ، کثرت نوابع و خواص در کنار اکثریت پر رنگ تر عوام ؛ انقلابی را که صورت گرفت با تمام اشتباهاتش پذیرفتند و اگر امروز نیز با تمام مختصات آن روزها به قیاس بنشینند ، راه مزبور را در آن روز انتخاب خواهند کرد.آن روزها را نمی توان مثل امروز به عنوان اصلاحات گام به گام ، تغییرات تدریجی ، اصلاح و مبارزه با فساد و غیره مقایسه کرد و شاید فرهنگ عامه ، پذیرش حکومت ، خواست بیگانگان ، خرد نوابغ و خواص و رهبران نهضت و راهی که طی شده بود به این مسیر که امروز عوام و خواص به آن رسیده اند که می توان با اصلاحات کوچک و زمان دار و قبول اینکه همه چیز (ولو تقلب و تدلیس دفعتی) از صندوق رای می گذرد ، به جامعه ای بهتر رسید و ایده آلیسم را فراموش کرد.
آن روزها رهبران نهضت در فکر جامعه آرمانی بودند که عوام نیز وعده ی آن را باور کرده بودند. مدینه فاضله ای که به گمان ایشان وعده دین بود . چپی ها و ملی ها هم که سال ها از قدرت کنار بودند ، گمان می کردند که می توانند جامعه را با یک انقلاب و دگرگونی اداره کنند.
همچنین حس جهانی بودن ، پیشرفت بدون جهانی شدن ، محاسبات غلط بر داشته ها و باورها و همه و همه موجبات انقلابی گردید که بعد از چند ماه و نه حتی چند سال ، مردم را به این نتیجه رساند که منشا همه وعده ها "از سیاست است"
نهایت آنکه این فرآیند انقلاب بود که عوام و مردم را به این نتیجه رساند که بعد از 88 ناامید نشدند ، دست به انقلاب نزدند و با بخش استبدادی حکومت مدارا کردند تا به حداقل خواسته هایشان برسند و دولت برآمده از کودتا و تقلب را با صبر خود برملا کردند . رهبرانی که خیلی زودتر از شاه و در آخرین لحظات حضور و قدرتش که گفت:"ملت صدای انقلاب شما را شنیدم" و خواست دست به اصلاحات بزند ، صدای اعتراض ملت را شنیدند و با همه ایجاد خفقان و مشکلات در راه آزادی های مدنی و تصمیم سازی های ملی ، به حداقل ها راضی شدند.
لذا اینکه خود را "ضد انقلاب" دانسته و کسانی که بر ضد ارزش های انقلابی و اسلامی سال 57 هنوز از آخور قدرت ، نشخوار می کنند را انقلابی بدانیم ، صحیح نیست. بلکه مردمانی که با همه مشکلاتی که در این سال ها داشتند باز هم از اشتباهات حکومت گذشتند و در 76 و 88 و 92 و 96 به میدان آمدند و با علم به عدم اعتماد به حداقل های اصلاحات رای دادند و خشونت را برنگزیدند ، انقلابی اند.
انقلابی بودن امروز ، نه خشونت انقلاب 57 که درس های برگرفته از آن روزهاست . انقلابی بودن امروز به معنای تعامل با جهان در عین پافشاری بر ارزش هاست. انقلابی بودن امروز به معنای پیشرفت در علم و تخصص و چاره جویی در اقتصاد و صنعت در کشور و ملل مستضعف است. انقلابی بودن امروز به معنای برقراری دموکراسی و نمایش قدرت اتحاد ملی در مقابل کشورهای مدعی آن در جهان است.
فلذا کسانی نمی تواند انقلابی بودن را به نام خود، جناح و نحله ای فکری مصادره کند و دیگران را خواص بی بصیرت ، جای ماندگان ، مردودین و بریدگان از انقلاب بداند ؛ بلکه کسانی که امروز بر مسند قدرت و ثروت تکیه زده و به نام ارزش ها و انقلاب بر قدرت و ثروت ملی ایران و میراث انقلاب سیطره دارند ، سوء استفاده کنندگان از انقلاب هستند و اینها ضد انقلاب و ضد ارزش اند.
مردمی که بعد از این همه بی مهری هنوز پای صندوق آمده ، مراسم تحلیف رئیس جمهور را مشتاقانه دنبال می کنند ، از ترور و خشونت و افراطی گری ابراز انزجار کرده و در مقابل خطاهای بزرگ مسئولین سی و اند ساله انقلاب به کوچک ترین بهانه آن ها را مورد بخشش قرار می دهند ؛ انقلابی اند و پای تحقق همه اهداف انقلاب خود ایستاده اند.
مردمی که در عین همه معضلات و مشکلات موجود در کشور و جریان مرموز نشر و گسترش سست نمودن اعتقادات و افکار و احساسات دینی مردم و عدم مقابله منسجم و خواست واقعی حکومت در مقابل این تهاجم فکری و فرهنگی ، هنوز در عاشورا و رمضان و دیگر مناسبات مذهبی ، فحوی و ارادت قلبی خود را نسبت به شعائر دینی ابراز می دارند و به قول مبارز نستوه حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی -که خداوند وسائل و ترتیبات آزادی ایشان را از حصر و حبس فراهم سازد- مردمی که با ظاهر و ماشین های آن چنانی در محرم و صفر با قابلمه ای پشت در خانه مردم به دنبال لقمه ای نان و غذای نذری می گردند، هنوز نسبت به دین و مذهب علاقه مندند ولی مسئولین ما به ایشان تهمت بی دینی می زنند.
پس با صدای بلند می گویم که :
من انقلابی ام.
همه از دست غیـــــــر ناله کنند