دعا
الدعا یرد القضا و لو ابرم ابراما
دعا قضا را تغییر می دهد حتی اگر قطعی شده باشد.

توجه داعّی به مدعّو که بعضا به نام حضور و واسطه قلب معنا می گردد ، مهمترین حلقه ی این اتصال است، بنابر این الفاظ و اضمار بریّ از این توجه بوده و اگر نگوییم پوسته لااقل هسته ی تقبل آن نیست.
مولانا علیه رحمه در داستان موسی و شبان ، نور معرفتی را که حق سبحانه و تعالی بر دل موسی می ریزد این چنین می سراید:
ناظر قلبيم اگــــــــــــــر خاشع بـــــــــود گر چه لفظ و گفت ناخاضع بــــــــود
چند از این الفاظ و اضمار و مجاز سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
پس اول سخن آنکه بند الفاظ ما را به خود نپیچد و به قول بزرگی ، کرده ی ما نه به عادت عمل که به غایت آن باشد که :
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود
اما دوم کلام و نکته این سخن بر آن است که ، دعا اگر تنها لقلقه زبان و نه بیان خواست درون قلبی باشد ، برکتی را بر خود به واسطه ی بی حرکتی ما نخواهد دید.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید ، جو ز جو
طلب روزی ، رفع و دفع غم ، استخلاص و دیگر اطلاب این ادعیه و ده ها خواست و طلب دیگر ما در ادعیه منوط به حرکات و رفتارهای ماست. حدیثی از حضرت رضا(ع) گویای این مطلب است که" کسی که از گناهی توبه کند در حالی که از آن دست برنداشته و آن را بجای می آورد همچون مسخره کننده پروردگار خویش است.(اصول کافی جلد 4 صفحه 172 )
توبه بر لب شبحه بر کف دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶-بقره﴾
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم ، پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند(
همه از دست غیـــــــر ناله کنند