ارزیابی ارزش ها
1- ظاهرا تاریخ نگارش و انتشار کتاب به پنجاه سال پیش برمی گردد و این تاریخ مصادف با اواسط تاریخ کودتای 28 مرداد تا انقلاب 57 است . تاریخی که به نظر می رسد با وجود دیکتاتوری مانع هرگونه سخنی غیر از اوامر ملوکانه ای باید باشیم، اما به جرات می توانم بگویم که اگر تنها نیمی از طعنه ها و تکه پرانی های نویسنده به سیستم و حتی شخص اول کشور(شاه) نه در کتاب معروفی در آن روزگار از شخصی به نسبت شهره که در یک نشریه محلی ، نشر می یافت یا باید نویسنده در زندان می بود یا متواری در خارج از کشور و با سخت گیری های موجود و ماسبق وزارت ارشاد اصلا اجازه چنین کتابی محال بود. لذا فضایی را که در آن روزها می شود از آزادی های مدنی به خصوص اجازه نشر چنین مطالبی در سطح وسیع و در قالب یک کتاب دید اصلا در روزگار ما قابل مقایسه نیست. شاید فقط بتوان آن را با دوره محدودی از دوره اصلاحات قابل قیاس دانست و البته پس از آن برخوردهای تند قاضی که خود امروز متهم به فساد است ، نفسی برای آن نویسندگان نگذاشت.
2- علی رغم تمایلات مذهبی شخصی نویسنده ، می توان ریشه های انقلاب را در همان وعده های اقتصادی و کمونیستی رهبران و روشنفکران و راهبران انقلاب جستجو کرد و بر این نکته الحاح کرد که اگر شعارهای اقتصادی و وعده های کور کمونیستی چپ ها برای انقلاب نبود معلوم نبود سرنوشت انقلاب 57 چگونه رقم می خورد.اصولا قشر دانشگاهی و تحصیل کرده از یک طرف و قشر کارگری که در کارخانه و بنگاه ها وشهرهای بزرگ کار می کرد این تمایلات را با خود همراه داشت و گمان می کرد که با اقتصاد همگانی کمونیستی می تواند به حق خود برسد و مشوق هایی همچون ایشان بر تمایلات ایشان صحه گذارده و آن را تحریک می کردند.
3- یکی از آفت هایی که نویسنده به آن اشاره دارد ، روشنفکران مصرف گرا و غرب زده و دنباله رو قدرتی است که از قضا خود نویسنده هم در موقع امتحان اصلی اش (یعنی وقوع انقلاب) دچار آن می شود و به خارج می گریزد و معلوم می شود که مشکل روشنفکری در ایران یک امر قدیمی و ناشی از عدم پرداختن به ریشه های روشنفکری است که هماره یا پس از مدتی سکوت کرده و از معرکه می گریزد و یا در قدرت جدید ممزوج می شود.
4- جای جای کتاب به مشکلات موجود در کشور از مدارس و اقتصاد و مصرف گرایی و فرهنگ و سیاست و غیره می پردازد و نشان می دهد که قصه هایی که از وجود یک کشور توسعه یافته در آن ده ها برای ما نسل سومی های انقلاب ساخته اند تنها نشئت گرفته از یک اخلاق قدیمی مردمان ماست که از هر چیزی در زمان خودش ناراضی اند و گذشته را بهتر از حال می شمارند و گرنه آن چه از کتاب و وقایع روزانه تاریخی اش برمی آید روزگار پیش نیز مشکلات اگر بیش از امروز نبودند ، دست کمی از آن ندارند.
5- استبداد و استعمار اگرچه هماره مانع رشد و اعتلای کشورها بوده است لیک نفس آدمی و تذبذب ها و عقاید و کردار اوست که واپس گرایی و پس رفت را موجب می گردد، لیکن نویسنده نیز همچون هماره تاریخ مردمان ما در چاه دشمن و استعمار گیر افتاده است و اگر مضمونی از سخنان ایشان را جمع آوریم به مانند کثرت مسئولان کنونی و به خصوص مقامات عالیه کشور ، همه چیز را از چشم دشمن و نقشه های شوم او می دانند . نقل است که یکی از مقامات بلندپایه آمریکا (به نظرم کیسینجر) سال ها پیش در کنفرانسی در ترکیه که پیرامون صلح در منطقه خاورمیانه تشکیل شده بود به این نکته می پردازد (که در نوع خود به خاطر نام شهر من در آن هنوز بعد از بیست سال در ذهنم مانده است) وضعیت ما و ایران به گونه ای شده است که اگر یک کلاغ در قزوین بمیرد آن را به گردن آمریکا می اندازند؟!
پایان سخن آنکه اگرچه کتاب در متن فقط حاوی اندیشه ها و رویاهای انقلابیونی بود که بدون داشتن برنامه و صرفا با آرزوهایی دست نایافتنی ، دست به تحریک مردم زده و در طی سال های نهضت مردم را به این سمت و سوی سوق دادند و امروز این کتاب ارزشی از این جهت برای مطالعه و تتبع ندارد ، لیکن برای بررسی ریشه های انقلاب ، وضعیت مردمان ، تفکر روشنفکران و اوضاع تاریخی جهان در زمان مزبور ، کتاب را قابل مطالعه نگاه داشته است.
و اما دنیای پرگردشی است ، روزگاری همین آقای نویسنده که ذم غرب می کرد و در جریان اعتراضات انقلاب مردم قزوین ، کنایه ای به روحانیون سردمدار راهپیمایی می زند که در اثر تذبذب ها و معطلی های شما ، مردم تمایل به اندیشه های چپ و کمونیستی پیدا کرده اند (و این اصطلاحش در میان بستگان ما تبدیل به ضرب المثل شده است که :"آقایان مردم کمونیست شدند!!!")با گذشتی چند صباحی امروز شاهدیم که در اهداف و اندیشه های همان مردم انقلابی نه چپ و نه دین و تدینی باقی مانده و آن روشنفکر هم مقیم غرب گردیده است!!!
همه از دست غیـــــــر ناله کنند