دنیا با آدم های خوبش
بنابر این ، اگر به قول آن رجیم که انسان را ،" فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ "خواند ، اعتماد کنیم؛ در غافله ی هدف آن اعور رفتیم که یقینا از "إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ " نیستیم ، اما در مقابل قول حق "وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ" که آنگاه فرمود"وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ " پس مانیز همچون فرشتگان در برابر این خلقت سر تعظیم فرود آوریم که:" قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ " چرا که همین انسانی را که در وصف خون ریزی و فسادش قبل از ما ملائکه خبر داده بودند ، هنگامی که به ضمیر الهی اش که در آن اثری از "وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي" است ، قلب و تغییری صورت می پذیرد ، "حُرّ"ی پدید می آید که با آنهمه خبط و خطا نزدیک ترین یار امام زمان خویش می شود ،" ابولبابه" ای شناخته می شود که ستونی به نام ستون توبه در جوار مسجد نبوی با هزاران ثواب برای نماز در جنب آن ذکر می گردد و ده ها و صدها انسان مرتکب خطایی که با کوچکترین راه برگشت به سوی حق سبحانه و تعالی نه تنها آمرزیده که موجب خیرات و مبراتی وافر می گردند. چرا که :
واذا سالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي وليومنوا بي لعلهم يرشدون
اما مقصودم از این نگارش ، ذکر این جمله بود که" چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید" ، شاید برخی ناملایمات و حرمت شکنی ها در دنیای ماشینی امروز ما بیش از گذشته رخ نما کرده باشد و این موضوع دلهای نازک طبع انسانهای پاک را افسرده نماید ، اما همچون " ما رایت الا جمیلا ":
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
جهانی کاندرو هر دل که یابی پادشا یابی جهانی کاندرو هر جان که بینی شادمان بینی
نه بر اوج هوا او را عقابی دل شکر یابی نه اندر قعر بحر او را نهنگی جان ستان بینی
اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی وگر در راه دین آیی همه نقاش جان بینی
اگر صد قرن ازین عالم بپویی سوی آن بالا چو دیگر سالکان خود را هم اندر نردبان بینی
تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تا زان پس به هر جانب که رو آری درفش کاویان بینی
عنان گیر تو گر روزی جمال درد دین باشد عجب نبود که با ابدال خود را همعنان بینی
چه باید نازش و بالش بر اقبالی و ادباری که تا بر هم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی
ادبیات مهرورزی و دوست انگاری مخلوقات در ضمیر همه ی انسانها وجود دارد و من نیز علی رغم بسیاری از ناملایمات در کنار همین انسانها به این جمله معتقدم که اوضاع غالب بر جهان بر همان مدار درستی می گذرد و گفتار "رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا " در زمزمه های بشر که از "ظلوما جهولا"ی او نشات می گیرد بیش از "وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا " است.
در زندگی های اطراف ما نیز ، دزد و قاتل و کلاهبردار و بدکاره و هزاران فسق و فجور هست که از چشم های ما زدوده نیست ، اما بیش از آنچه ما می بینیم بسیار بندگان گنهکار پریشان احوالی که خدایی را نیز در کنار منجلات گرفتار آمده ی خود می پرستند که به فریادرسان خواهد بود:
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۲- ملک﴾
كسانى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود
همه از دست غیـــــــر ناله کنند