زلزله
دقایقی پیش بود که در هنگامه ی گپی با تنی چند از همکارانم ، بحث به سمت "فلسفه ی دعای شر" رسید و حتی لحظه ای من خود را مغلوب طرف مخاطب که دلی ناسازگار با روحیات دینی داشت ، دیدم. به ناگاه بخت بر من برگشت و اسب مراد بر زین نطق دوار نشست و سکوت بر مخاطبم مستولی شد و لبخند رضایت بر لبانش نشست.
این روال معمولا تا زمانیکه روابط کاری فی مابین حسنه است و حسن ظنی در میان است کارآمد است ولی به هنگامه ی فطرت و بروز مواضع دوگانه همه آن حسنات تبدیل به سیّئات می گردد و خوبی های گذشته سر از بدی بیرون می جهد ، تا جاییکه اخیرا یکی از همکارانم که چند ماهی بود با این جمله ی من "لطفا اصطلاحاتتان را اصلاح بفرمائید" روبرو می شد در پی بروز اختلافی کاری ، اینگونه خطابم داد که "شما اصلا چه کاره من هستید که به من چنین نصیحتی می کنید"
بالواقع نیز حقیقت تلخ است و اگر زیرک باشیم باید کلاه خود را سفت بچسبیم تا باد نبرد .
همه عیب خلق گفتن نه مروت است و مردی
نظری به خویشتن کن که تو هم گناه داری
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ............ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ .....﴿۷۱-توبه﴾
و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند ......... كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد .....
آری ، تنها ملاکی که می تواند بهانه ی دعوت به خیری ها و بازدارندگی از بدی ها باشد تمسک به غایت القصوی هدف های مشترک یعنی ایمان به ذات اقدس اعلایی – سبحانه و تعالی- است.وقتی حسین بن علی(علیه السلام) فریضه ی واجب حج را به عمره مبدل می کند ، با عهد و عیال از مکه رحیل می بندند و به سوی عراقین رهسپار می گردد ، برای تحکیم حب و دوستی است که استحکامش در برپاداشتن امر به معروف و نهی منکر خلاصه می گردد تا آنجا که حتی جان خویش را در این راه در طبق اخلاص می نهد، چرا که:
جان نقد محقر است حافظ وز بهر نثار خوش نباشد
مقصدم از این همه مقدمه و تسدیع وقت ، ذکر پیشاپیش تعذیر به جهت نقدی بر مطالب ارسالی با تلمیحی به مقدمه ی فوق بود که بر این سیاق گذشت. اگر در پی این نوشتار ، در گذر اندیشه و بیان به جمله ی همکاری که بر من ایرادی را در خصوص "شانیت" بیان تذکیری را داد ، وارد نسازید؛ در خصوص این ایمیل ، حاشیه ای را از منظر ملاحظتی می نگارم که امیدوارم بر مذاق، ناگوار نباشد.
قرآن به عنوان هادی راه حرکت ما ، آیتی بر ما روا می سازد که توجه به کنه و درون مایه ی آن خود تفسیری دیگر را می طلبد که انشاله مفسرین و متالهین از پی آن بر خواهند آمد.
فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئك الذین هدیهم الله و اولئك هم اولوالالباب
بشارت باد بندگانم را كه گفتارها را میشنوند و از بهترین آن پیروی میكنند. آنانند كه خدا هدایتشان كرده و هم آنانند كه صاحبان خردنابند.
بنا بر این کلام ، ملاک ما برای تایید و یا رد سخنی ورای شخص و شخصیت آن است.همانگونه که نقل در راه های تشخیص در مذهب ما محترم است ، عقل ورای آن و چه آنکه محکمتر از نقل خوانده شده است.اما عقل در برابر وحی ، جایگاهی ندارد. چه آنکه ریشه ی وحی ، خالق عقل و محاط بر آن است.
راوی مذکور دبیر کل حزب الله ایران و مشهور به بیان سخنانی عجیب در عرصه ی فقاهت و سیاست می باشد که در روزگاری نیز سودای ریاست جمهوری را در سر می پروراند. آنگونه که شم سیاسی من اقتضا می کنم ، ایشان در عرصه ی افهام و اقوال عجیب از آقای رئیس جمهور دست کمی ندارند.
اما ، قول مذکور با حذف و اضافاتی ریشه ی قرآنی دارد.
وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ(بقره- 90)
براى کافران عذابى خوار کننده است
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیر (مائده - 60)
بگو: آیا شما را از کسانى که کیفرشان نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ [آنان] کسانى [از گذشتگان خود شما] هستند که خدا لعنتشان کرده، و بر آنان خشم گرفته، و برخى از آنان را به صورت بوزینه و خوک درآورده.
و همچنین است عذاب هایی را که بر قوم لوط ، نوح ، صالح ، شعیب و دیگر اقوام ناصالح بشری بنا بر تقاضای پیامبران وقت فروریز گشت.
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱- المعارج﴾
پرسندهاى از عذاب واقعشوندهاى پرسيد
اما وجود نازنینی چون محمد بن مصطفی(ص) ، که رحمت اللعالمین خوانده شده است ، مانع وقوع عذاب برای قوم اوست. قومی را که در آن نه مسلمین چه آنکه ملحدین در زیر سایه اش آرمیده اند.
نضر بن حارث به پیامبر(ص) عرض کرد: این چیزهایی که تو می گویی چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست! پیامبر(ص) فرمود: وای بر تو این کلام خداست. او و ابوجهل گفتند: خدایا اگر این سخنان حق است و از جانب توست پس بارانی از سنگ بر سر ما از آسمان فرود آر، همچنان که بر قوم لوط فرود آوردی و یا ما را مبتلا به عذاب دردناکی کن. خداوند در ردّ این گفته ها، خطاب به پیامبر(ص) فرمود:
وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۲- انفال﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه گفتند خدايا اگر اين [كتاب] همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿۳۳﴾
و[لى] تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مىكنند خدا عذابكننده ايشان نخواهد بود
که مبرهنا اهل سخن تایید می دارند که وجود حضرت صاحب(عج) به عنوان بقیه السلف ایشان بر استمرار این قول صادق است.
بنابراین فارغ از تلویحی که گوینده به جهت نشانه ی اعتلای مقام فقاهتی خویش و بیان تفسیری از اقوال الهی به میان آورده است ، اصل ماجرا یعنی وجود خشم و غضب الهی در برابر کرده های پلشت بشری امری واقع و حادث است که تعلیق نیز در آن راه دارد.
این اشارت در این کلام نسبتا طویل به آن جهت نگارش رفت تا در کوران رد و اثبات های امروزین که بر اثر دین زدگی مفرط نسل حاضر و حاصل عملکرد نامیمون برخی مروجین و مستمسکین است گرفتار نیاییم .
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ) .آل عمران آیه 8 )
پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى ، [از راه حق ] منحرف مگردان ! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش ، زيرا تو بخشنده اى
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغان حـــــــــــریص بینـوا
مــــــــیرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بــــــــــینیاز
مـــــــــا درین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیــــــــــم
مــــــــــینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
مــــــوش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدســـــت
اول ای جان دفـــع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کـن
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاســـــــت
ریزهریزه صدق هر روزه چـــرا
جمع میناید درین انبار مـــــــــــا
گــــــر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غــــم
همه از دست غیـــــــر ناله کنند