بیخیال شده بودم.به گمانم دور و اطراف و آنهایی که قضایا برایشان مهم بود اینگونه شده بودند.
با خیلی ها رسمی، بعضی قاچاقی،برخی فکری و شاید تخیلی صحبت و خیل آدم هایی را زیر نظر داشتم.
بد ماجرا من بودم که نمی توانستم یا نمی شد ، چرا که به هر حال در نهاد بشر نیک و بد با هم ممزوج است و کمتر مطلق خوب و بد را در کسی محلل می یابی.
وقتی خانه نداشتی باشی صحبت از فرش و اثاث و اسباب بی معناست، چرا که روی آب نمی شود بنای چیدمان وسیله ای را نهاد. نه ، مثالم ناقص بود.وقتی خانه داشته باشی ولی این خانه روی آب بنا شده باشد نمی توانی در این خانه اثاثی بنیان کنی.اصلا چرا مثال قرآن را نزنم که سست ترین خانه را پناهگاه و مأوای عنکوبت می داند :
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

مَثَل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مَثَل عنکبوت است که خانه اى براى خود انتخاب کرده. در حالى که سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است اگر مى دانستند.
(عنکبوت/41)

خانه و خودرو و خنزر و خلاصه زخرف دنیا برای گذران زندگی مهم است.اینکه زیباترین و بهترین ها را دارا باشی از اقلام خرد است و اینکه شرایط را بسنجی و برترین را انتخاب کنی و به قول امروزی ها ، اوکازیون انتخاب کنی حتما عاقل به نظر می رسی اما مهم این است که بدانی سر انجام زندگی چه خواهد شد. سرانجامی که بازگشتی در آن نیست.
حیات مادی دنیوی برای مومن موحد تنها گذرگاه اتصال به حیات جاودان طیبه است که در آن فرصتی برای اشتباه ندارد ، فرصتی ندارد تا به چیزی به غیر از هدف حتی بیاندیشد ، فرصتی برای متاع قلیل دنیا!!!
هر چند خیلی زودست که بخواهم قضاوت کنم و اصلا من که قاضی نیستم که بخواهم حکم کنم اما بی پیرایه در این سال ها تمام دغدغه من در چند جمله خلاصه می شد که کمتر کسی به آن متعرض نشد. حتی آدم هایی که خط و ربط مان بهم یا بهتر بگویم با هم همراه می آمد از اینکه گفته شود همه چیزهایی که از رنگ و طبع و خط و فرهنگ و خلاصه همه آن حرف هایی که به تفاهم ختم می شود در یک کلمه جمع می آید و آن هدف غایی تعریف شده برای هر انسانی در حیطه عقاید و باورهایش است بهم می ریختند و به قول عزیزی بعضی توحش هم می کردند.
البته موارد و موانع دیگری هم بود و شاید "قسمت" هم می تواند کلمه ای برای این قضایا تلقی گردد ولی من معتقدم که آدمی در راستای رسیدن به هدف در عمر چند روزه نباید درمانده شود، از اصول کوتاه بیاید و مخلص آنکه دنیا و زر و زورش ، سر آدمی را خم کرده و به زیر بکشاند؛ان شاء الله.
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک