یکی از آرزوهای هم نسلان ما دهه شصتی ها که درون مایه های مذهبی هم داشته باشد این بود که مجالس مذهبی و به خصوص ایام محرم را پرطمطراق و معظم برگزار کنیم .به جای یک مجلس ساده و بی رونق در یک مسجد و حسینیه با سخنرانی معمولی و چند دقیقه ای روضه و چند ذکر مصیبت و سینی زنی ؛ سخنوری مشهور بیاوریم و مسجد را یک پارچه سیاه کرده و یکی دو ساعتی در تاریکی و با سینه ای برهنه به سر و سینه بکوبیم و آن قدر هم محکم و استوار باشیم که سینه ای سرخ و بلکه خونی در آخر مجلس از ما بروز کند.

 

این ها فکر و ذکر و آرزوهای بچه هایی بود که سال های پایانی دهه ی 60 و در بدایت دهه ی 70 کودک و نوجوان و بلکه جوانانی بودند که هنوز میدان عمل به آن روی ننماییده بود و برای روزهایی که میان دار مجالس بودند نقشه و برنامه می ریختند و بالطبع من نیز با این فکر ها ، هم راه بودم.

این آرزومندی ها با نواهای امثال منصور ارضی شروع شد و مجالس پرشور دهه ی 70 با این ایده و علاقه مندی ها شکل گرفت. مجالسی با محوریت مادحین که بعدها به سیاهه آرایی و سبک و سیاق و مدخلی جدید تبدیل شد و "سین سین" ها جای "حسین حسین"ها و "بالا و پایین پریدن "ها جای "هروله "و "آخ و وای و داد و بیداد "ها جای "گریستن ها" را گرفت و کلا مجلس وعظ و نکوداشت و آشنایی با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تبدیل به مجلس عزاداری شد. حسین علیه السلام به جای "امام مسلمین" تبدیل به "غریب مادر" شد و مدح که نه ، عزا هم نه ، شاید خود زاد پنداری مصایب روزمره در قالب مجلس حزن و اندوه ، قوت و ریشه مجالس منظور گردید تا جاییکه تقریبا غالب مجالس به این سبک و سیاق درآمده و مراسمات تاریخی تنها در برخی محافل و آن هم به صورت محدود و با جمعیتی انگشت شمار برگزار می گردد، چرا که مشتری و خواستاری ندارد.

کم کم مداحی که افتخاری بود برای بقال و کفاش و نجار و خلاصه همان کسبه ی محل که پای منبر آقا چند کلمه ای از مصایب اباعبدالله الحسین علیه السلام  خوانده و دفتر شعری را که از مراد و پیرشان به آنها رسیده بود را با دیگران سینه بزنند تبدیل شد به یک کاسبی ؛ حالا مداح پولی یا افتخاری هم وارد بازار دین شده بود. جولانی که مداحان در مجالس اعم از روضه ها و سپس یادبودها می دهند را کسی پایاپایشان نیست. این روزها نرخ ایشان برای نیم ساعت یا نهایت یک ساعت از 50 هزار تومان (که توی مسجد ده می خواند) شروع می شود و به قول آن مداح مشهور (تازه 4-5 سال پیش ) به روزی 15 میلیون تومان هم می رسد. تازه آنهایی که افتخاری می خوانند و پول نمی گیرند و به قول معروف "خشکه" حساب نمی کنند که کسبی بالاتر دارند و دست به معامله های بزرگ تر می زنند و العیاذ بالله برای چندر غاز سر پسر فاطمه سلام الله علیها را از این منبر به آن منبر بریده و برای خود روزی می برند.

شب و روز عاشورا به دنبال قمه زنی و سینه زنی از این مجلس به آن مجلس می دوند ولی نهایت نتیجه آن پرونده های قضایی،افزایش طلاق، گران فروشی، اختلاف طبقاتی و بد اخلاقی در جامعه است. مرجعی که فاطمیه را کمتر از عاشورا نمی داند از لحاظ قدرت اجرایی و ساختاری دفتر مرجعیت در اوج است ولی عشر مرحوم آقا سید ابوالحسن (اصفهانی) که حتی محرر هم نداشت و همه اجوبه الاستفتات را شخصا جواب می داد نتوانسته در مقابل ظلم حاکمان ایستادگی کند.

خاطرم می آید که مرحوم شیخ العلما (آیت الله سامت) وقتی برای حضور در مراسمات خیابانی روز عاشورا مهیا می شدم به حقیر فرمودند فلان عمل مستحبی را (سوره توحید) فراموش نکنید.در حالیکه حقیر آن روزها فکر می کردم که آن مقام عالی ملکوتی اشتباه می کنند و باید مثل من و امثال ما به دنبال چراغ و طبق و ساز و فلوت در خیابان ها سینه بزنند !؟

و وا اسفا که به حال ما !!!

که امروز مرجع اصولی و فقیه نبیل آیت الله العظمی شبیری زنجانی از برگزاری ده های عزاداری (مثل ایام فاطمیه و صادقیه) انتقاد می کند و مداح و منبری بدون اینکه نظر معظم له را شنیده باشد ، منتقدان را بی دین می خواند.

مرجع عالی جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیستانی از کشف و نقل خواب و کتاب های این چنینی بر حذر می دهد ، واعظ و سخنران از اینکه چنین اموراتی را رد کنند ، هشدار می دهد.

فلذا همانگونه که در موضوع اشاره شد و با نیم نگاهی به مقدمه صدرالاشاره ، آنچه از خط مستقیمه ای که توسط فقها رضوان الله تعالی علیهم اجمعین در خصوص برگزاری مراسمات بزرگداشت ائمه اطهار علیهم السلام  به ما رسیده است چیزی جز مراسماتی است که از مرسومات این روزگار است و معلوم نیست این روال چه میزان مرضی خاطر ایشان و ذات اقدس اله و موجبات بهره و تنبه و هدایت است؛ متون قرآن کریم و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه گویای این مدعاست که سخن و صور هدایت از کلام و منطق و عقل می گذرد و با تحریک احساسات و تکرار و تبلیغ نمی توان به عقیده ای پایدار رسید و موید این مدعا وضعیت امروز جامعه ی ماست که در آن از مومنین و متدینین حرکات، سخنان و عکس العمل های غیر دینی را شاهدیم و این امر متسری به کلیت جامعه است.

به جای تطویل سخن در آسیب شناسی دین داری و پرداختن به  آرا و تضارب اندیشه ها خود و مخاطبین را به عمق باورها و دانسته ها دعوت می کنم که آنچه می تواند ما را در شفاف اندیشی و باور پذیری به کنه ماجرا معتقد کند دعوت می کنم و می خواهم اندکی درنگ را در همان منطق و مسیری که در ذات بشریت و عقل او برآمده صرفه تا به جای دست و پا زدن در حوضچه ی اطوار و ظواهر دین در دریای بی کران توحید مستتغرق شده و از لذاید بی حد آن بهره جوییم و عاشقانه و از روی حب و عقل همزبان با محشتم برای امام و راهنمای خود نوحه کنیم که :

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون ، بیستون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن ، برون شدی

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست

عالم تمام ، غرقه دریای خون شدی