پیرمرد دوست داشتنی
در کرسی مقطع مدیریت اجرایی سازمان مدیریت صنعتی، الحق و الانصاف استاد مرحوم مبرور منصور مجدّم از جمله ی تحف و ویژه ها بود.
استاد از جمله افرادی بود که هم منجمله معاریف و هم از حلقه ی قدما و هم دارای سواد و توان علمی و هم در کمال اخلاق بود و شیوه ی معلمی و درس گفتارش جذاب و دل نشین می نمود.
روش تدریس خاصی داشت و معتقد بود که در جمله ی کرسی درسی و طول دوره باید دانشجو را ارزیابی کرد و به امتحان و برگه و پرسش اعتقادی نداشت. کلاسش آن قدر کشش داشت که جمعه صبح ها که وقت استراحت و تفریح است هم ملال آور و کسل آور نبود ، بعد از ظهر بعد ناهار هم خوابت از کلاس نمی گرفت و خلاصه در میان ده ها معلم و استاد در این سال ها جزء دوست داشتنی ها بود.
نمی دانم از چهلم مزارش زمانی گذشته و یا هنوز فرانرسیده است اما استاد مجدم هنوز در دل های خیلی دانشجویانش به همان قیافه ی بانمک و خندانش همچنان زنده است و به قول حافظ حاشا و کلا که او که "دلش زنده شد به عشق" بمیرد.
از استاد ؛من که نمره بیستش را در یکی از دو واحد درسی که با ایشان داشتیم کسب کرده بودم کلمه گفتار درسی به یاد ندارم چه آنکه من همانم که به زور در واحد درسی اول از دست مبارک ۱۴ گرفته بودم !!!! اما استاد مبنا و معنای عمق شناختی در دید به موضوعات ، قدرت تجزیه و تحلیل و گوش کردن به صدای مخالف و از همه مهمتر کار توأمان با مهر و آرامش و حرفه گری را به وسع کوچکم آموختم.
خدایش بیامرزد و در بهشت مأوایش دهد.
(دیشب حدود نیمه شب بود که به یک باره یاد استاد افتادم و این دل نوشته به ذهنم خطور کرد)

همه از دست غیـــــــر ناله کنند