جمله ای که این روزها زیاد می شنویم. البته باید حق داد هر انسان عاقلی این سوال را در ذهن داشته باشد.
کودتا، شورش ، جنگ و یا توافق مهمترین گزینه های بسیار شنیده شده ی این روزهاست.
آمریکا شدیدا به دنبال گزینه شورش و انقلاب است و با رفتاری مزورانه ضمن فشار اقتصادی به ملت ایران ، دولت را هدف قرار داده است.هر چند در هیات حاکمه و به خصوص ارکان دو حزب بر سر ایران اختلاف است اما بولتون و تیم تندروی جمهوری خواه به دنبال عملی کردن خواسته دیرینه خود یعنی تغیر رژیم است.به نظر می رسد حتی در بهترین شرایط و تیم های به اصطلاح صلح طلب مثل جان کری هم ، این خواسته پر بیراه نباشد ،هر چند به ظاهر و به جهت منافع حزبی در حال مذاکره و به اصطلاح ترامپ "خط دادن" به ایران اند.
گزینه شورش و انقلاب اقتصادی مشابه همان چیزی که در دیماه ۹۶ رخ داد ، بدترین گزینه موجودست ، چرا که اولا انقلاب گرسنگان و بیکاران و قحطی زدگان به دول پوپولیستی و هرز منابع ملی و قدرت گرفتن عناصر ضعیف می انجامد و بدتر آنکه در این شرایط هیچ آلترناتیوی مثل انقلاب ۵۷ برای قدرت گرفتن و ریاست بر کشور وجود ندارد. آمریکایی ها ظاهرا به دنبال جمهوری پهلوی و حتما امثال بولتون به دنبال مجاهدین خلق برای دول انتقالی می گردند حال آنکه آنها که سال ها فقط نظریه داده اند و با ترور و کارشکنی و اقدامات مخرب در جهت عکس منافع ملی حرکت کرده اند ، بدترین گزینه ها برای مدیریت کشورند. در داخل هم در صورت شورش عمومی و انقلاب نه گزینه های کارآمدی وجود دارد و نه دیگر مردم به ایشان اعتماد دارند و نه خود تمایل به حضور دوباره در صحنه دارند. (رهبران معترض و جنبش سبز) لذا در هر حال برای آمریکایی ها و بیگانه که به دنبال تاراج منابع ماست این گزینه بهترین و برای ایران و ایرانی ، هرج و مرج و شورش و انقلاب بدترین گزینه است.
جنگ محتمل ترین گزینه در درجه دوم است. جنگی که اول هدفش رسیدن به گزینه فوق (مهیا کردن زمینه شورش) و پس از آن حذف فیزیکی است ، امری که بسیار سخت و دور از ذهن (حداقل در مقطع کنونی) به نظر می رسد. جنگ حتی در عراق و افغانستان سخت و دشوار بود و به نظر می رسد باید کم خردی بسیاری در ژنرال های ارتش آمریکا رسوخ کرده باشد که رضایت به چنین گزینه دشواری دهند ، به خصوص آنکه ایران همسایگان و متحدانی چون عراق و ترکیه و افغانستان و پاکستان در منطقه و ابرقدرتی همچون روسیه را با خود همراه دارد و وضعیت نظامی اش قابل اعتناست. تجربه جنگ هشت ساله و تغییر آرایش سیاسی کشور پس از حمله نظامی نیز از عواملی است که حلقه ی افراط را برای چنین اشتباهی از سوی آمریکایی ها تنگ تر می کند. به نظر نمی رسد تنگه هرمز هم حتی باعث یک موشک پراکنی ساده شود، چرا که حداقل در شرایط کنونی اگرچه قدرت نظامی دو کشور قابل قیاس نیست اما تصوری برای یک جنگ رودررو(نه نیابتی) نمی توان تصور کرد.
کودتا که پیش زمینه هایی همچون دو گزینه فوق را برای اجرایی شدنش می طلبد نیز از مهمترین پیش بینی های سیاسیون در همه سال های بعد انقلاب و تقریبا اطوار تاریخ معاصر بوده است.
به نظر می رسد اگر تصور کودتایی مثلا توسط پهلوی یا مجاهدین یا اپوزیسیون خارج نشین را داشته باشیم ، خیلی ساده انگارانه به دنیای سیاست می نگریم و هنوز از آرای مردم ، آرایشات سیاسی و کف خیابان که خود را در تظاهرات های موافق و مخالف نظام نشان داده است ، چیزی نمی دانیم. کودتای درون نظامی هم مانند آنچه صدام بر روی حسن البکر انجام داد یا اخیرا در سودان رخ داد یا در ترکیه بارها در تاریخ معاصرش رخ داده است نیز بعید به نظر می رسد. یعنی برخی نظامیون و سیاسیون با شمشیر از روی بسته علیه رهبری یا نظام حاکمیت اعم از هیات حاکمه یا شیوه ای که از قانون اساسی در حال حاضر خلاف روح آنکه جمهوریت اسلام پذیرفته است تلقی می کنند ، ابراز برائت کرده و اعلام جمهوری کنند و مثلا ایشان را اعدام و زندانی کنند نیز با ساختار ما نمی خواند.اما حذف سیستماتیک و تغییر آرایش گام به گام و پروسه ای امر محتملی است که شاید حلقه هایی منسجم در جایگاه های حساس نظام به دنبال آن  باشند. سودای ریاست و بن بست روال فعلی کشور (چه از منظر نوع اداره کشور با روش جمهوری محدود شده و چه از حیث روابط سیاسی سلبی با دنیا و سر جنگ داشتن با غرب و شرق) شرایطی را برای برخی مسولین فعلی ایجاد کرده است تا با بهره از گذر زمان و سن بالای مسولین اصلی و فساد افسارگسیخته موجود با چرخش مواضع و در چارچوب همین قانون به قدرت برسند که به نظر نیز این مساله محتملترین و بهترین شرایط برای همه خواهد بود.
توافق که در برجام بعد از ۱۲ سال رخ داد ، بعیدست که مجددا خود را به این شکل بنمایاند. چرا که برجام کامل ترین و استوارترین توافقی که می شد آنرا متصور داشت. برجام نشان داد که همه چیز در توافق روی کاغذ نیست و وقتی اهداف و روال ها متفاوت باشد نمی توان به یک تفاهم رسید.

لذا به نظر نمی رسد چنین روالی مجددا به دست آید ،چرا که تجربه برجام نه به خاطر بدعهدی یک کشور یا وادادگی کشور دیگر و عدم قدرت سیاسی دیگر کشورها بلکه به دلیل ماهیت شکننده یک توافق روی اصالت موضوعات مهم و اساسی قابل اعتنا نیست.
و اما در همه ی این بازی های سیاسی ، مردم بی پناهی که لب به نجوا گشاده اند و تنها به  امید نصرتی از غیب باور دارند که:
اَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَهَ وَلِيِّنَا  
خدايا از نبود پيامبران ما كه درودهاي تو
بر او و خاندانش و از ناپيدايي مولايمان،  
وَ كَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا  و بسياري دشمنانمان و كمي نفراتمان، و سختي فتنه ها به سويمان، و از جريان زمان بر زيانمان به درگاه تو شكوه مي آوريم،  
فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَي ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ  بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در برابر اين همه ياري فرما به گشايشي از جانب خويش كه زود برساني، و بدحالي كه برطرف كني،  
وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَهٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَهٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
َو پيروزي با عزّت برايمان قرار دهي، و سلطنت حقي كه آشكارش فرمايي، و به رحمتي كه از سويت ما را فرا گيرد، و به سلامتي كاملي كه از جانبت ما را بپوشاند، اي مهربان ترين مهربانان.