نماز جمعه مشهد
آقای سید احمد علم الهدی
اجبارا توفیق استماع خطب جمعه روز آخر ماه ذیقعده نصیب شد!؟
درک دربندان و اجبار زوار و مجاور به شنیدن نماز جمعه حرم رضوی حداقل برای من قابل درک نیست. می توانید همچون شهرهای دیگر مصلایی تدارک دیده و مشتاقان را به آنجا فرا بخوانید.
و اما بعد ، الحق و الانصاف روضه و ذکر مصیبتی قابل در رثای فرزند امام خوانده و مفیوض شدیم.اما گمان می کنم تفکر و نوع بینش شما و امثالهم دین و کشور ما را چنین به قهقرا برده است.
از تقوی و مصادیق آن در خطبه اول سخن گفتید و داستان معروف حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام را مثال زدید. تقوای جنسی و پرهیز از منجلاب های متعفن آن امری بسیار مهم برای هر مکلف از بدایت و اوج جوانی تا حتی فرتوت و پیری است که نمونه عینی و شاهد آن جریان قتل اسفبار و فجیع شهردار اسبق تهران است که به گواهی دوست و دشمن شخصیتی معتدل و منطقی داشت و نهایتا به خاطر یک اشتباه و شاید بی تقواگی به این مهلکه افتاد که اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
اما جناب علم الهدی، همه داستان این نیست و این همه ی تقوا نیست که حتما شما نیز بارها علاوه بر احادیث فراوانی که به این موضوع پرداختهاند، خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه مشهور به خطبه همام که به اوصاف متقین اختصاص دارد را خوانده و برای مستمعین تان بازگو نموده اید.
تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی واتَّقونِ یا أولِی الاَلباب(بقره/۱۹۷)
ای کاش امثال این نامه ها و نقدها را اولا مسئولین مملکت شخصا تتبع می کردند و ثانیا متملقین و چاپلوسان دور و اطراف اجازه می دادند که پنبه های ستایش و حق باوری از گوش های ایشان دور افتاده و همگی با چشمانی باز و گوش هایی شنوا به سخن و کلام های مردم کوچه و بازار گوش فرا دهند.
اگر بخواهم وارد مصادیق ایرادات سخنان شما و خطب جمعه شما بشوم که مثنوی هفتاد من است و چون خواستم بر اساس آن مطلبی بنویسم دیدم که هملباس ولو هم مسلکان فکری و عقیدتی شما بارها به انحای مختلف شما را به پرهیز از بیان چنین مواضع و خطبی هشدار داده اند ، لیکن ظاهرا جنابعالی رویه مزبور را روال سخنان و راه خود گرفته اید، لذا با چند جمله و حدیث (ولو آنکه شخصا نامه را خوانده و اعضای دفتر اجازه تسدیع وقت به یک فرد عامی برای نصیحت جناب شما را داده باشند) دردی را دوا نکرده و تنها تکرار مکررات برای شماست . اما من باب وظیفه امر به معروف و نهی از منکر (که ظاهرا شما نیز بر همین اساس چنین خطبی را ایراد می نمایید) به چند نکته اشاره می کنم.
1- حقیر نیز از وضعیت حجاب و عفاف در جامعه به خصوص مشهد مقدس رنج برده و از اینکه عده ای به خصوص آن شهر مقدس را تبدیل به شهری توریستی نمایند استقبال نمی کنم اما داستان معروف طلسم شیخ بهایی بر سر درب آستان که اگر چه با خواب و نقل همراه است ولی با اصول و فروع دین ما سازگار است ؛ باید این توجه را به ما بدهد اگر تقوا داشته باشیم باید مطیع امر امام مان باشیم و هیچ کسی را ولو با زبان از دین و حرم و خدا نرانیم.
2- حقیر نیز از اینکه چهره شهر مشهد همچون دیگر شهرها به فضایی برای کنسرت های متعدد تبدیل شود و در آن حرکات و اعمالی انجام شود که مورد تایید شارع مقدس نیست ناراحت و نگرانم ولی تقوا ایجاب می کند که با استمساک به آیه "فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ(آل عمران -159) " این درخواست ها را صحیح مطرح کنیم و از بزغاله خواندن مردم پرهیز کنیم.
3- حقیر نیز از عملکر دولت بسیار رنجورم ولی تقوای الهی ایجاب می کند که با میانه روی و پرهیز از افراط و توهین ؛ نقد و راهکاری بازگو شود و همچون اتفاقات دی 96 هجمه و مباهته صورت نگیرد.
پایان سخن اینکه یکی از صفات متقین در خطبه معروف همام ، اثرگذاری آیات قرآن بر جان آنهاست و اگر بخواهم همه ی این چند سطر را در یک بخشی از قرآن به شما توصیه کنم ؛ شما را به آیه ی 286 بقره توصیه می کنم که "رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ " که به راستی شما با این عصبانیت ، تند مزاجی ، ادبیات طعنه آمیز و اتصال به ریاست قوه ی مقننه به درد جایگاه امامت جمعه شهر مقدس مشهد و آن هم در حرم امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا نمی آیید و ای کاش به آیه مزبور دست یازید و این تربیون را به اهلش بسپارید.
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
همه از دست غیـــــــر ناله کنند