نامه خداحافظی با روحانی
دوست داشتم وکیل و وزیر و نهایتا رییس جمهور کشورم باشم و همان روح و امیدی را که با شور و شوق بعد ۷۶ در کشور ایجاد شده بود ، من بیافرینم. روزهای قدرت نمایی ظریف و برجام و دیپلماسی نیز هنوز شوقی از آن روزها داشت و این خواست را در من نگاه داشته بود .اما از سوی دیگر این سودای قدرت و ریاست برای من که از مذمت قدرت و ریاست در منابع دینی و مذهبی زیاد شنیده بودم واهمه ای ایجاد کرده بود بین تعارض دین و علایقم!؟
البته راه های ارتباطی و نوع برخوردها و سایت ها و پل های ارتباطی با شما نشان می دهد که نه تنها این نامه ها به دست شما نمی رسد بلکه اصلا معلوم نیست که این چنین مطالبی که مصدع اوقات شریف(!!!) است در جایی ثبت و ضبط گردد ، اما شاید در این گیر و دار خوانش آن برای" غیر "مایه عبرتی شد، پس ناامیدانه از رسیدن نامه به مخاطب ، آن را ادامه می دهم.
آقای روحانی
عَن اَبی ذَرٍّ (سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ) اَنَّ النَّبیَّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی اِنّی اَراکَ ضَعیفاً فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَینِ وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم.(امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۴)
ریاست شما به خصوص در دوره دوم و این ماه های آخر موجب شد که حب ریاست و سیاست و اصولا کار دولتی از من و خیلی ها زدوده شو ، جزاکم الله خیرا.
البته نمی توان منکر مشکلات عظیم وارده به دولت از تحریم هایی که ترامپ ایجاد کرد تا سیل و زلزله و اعتراضات خیابانی و هجمه ها بر دولت و تا شاهکار مشکلات دنیا(کرونا) شد اما واقعا این دولت نه تدبیر مشخص و واحد و مصوبی برای رویایی با مشکلات داشت و از خود رییس جمهور تا وزرا و مسئولین همگی نهایتا سرهنگ بودند و کسی جربزه و شهامت تصمیم سازی و اجرا نداشت و نه امید و شور و نشاط که باید نشئت گرفته از یک قدرت و اعتباری باشد در جامعه ایجاد شد و ظاهرا همه وقت دولت مردان به لابی و چانه زنی برای راحت و آینده خودشان صرف شد.
القصه ، مثال قدیمی "عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد" ظاهرا اینجا کاربرد دارد ؛ چرا که این نوع حکمرانی ماکیاولیستی(در نوع مصطلح آن بدون تفسیر و تعبیر و اختلاف نظراتی که در اصل نظریه هست) موجبات خیر سیاست زدگی را برای من و خیل مردمانی که می شناسم به ارمغان آورده است تا جاییکه استنباطمان از کلید واژه هایی مانند انقلابی بودن، اصلاح طلب بودن ،حزب اللهی بودن، تغییر ، آزادی ، بازگشت به آرمان ها، خدمت و همه چیزهایی که در این سال ها شنیده ایم فقط موتور محرکه ای برای در اختیار گرفتن عنان قدرت است؟!
یعنی خیل عظیمی از مردم به این نتیجه رسیده اند که کاسبی ای به نام سیاست وجود دارد و عده ای ترجیح می دهند در این تجارت پر ریسک و البته پر سود قدم بگذارند و شانس خود را امتحان کنند و گرنه کسی دلش برای دین و دنیای مردم نسوخته است که احساس وظیفه کند و در دهه های هفتم و هشتم زندگی که معمول آن بازنشستگی است، قدم در ریاست و سیاست بگذارد و مع الاسف روند دو دهه اخیر و دعواهای قدرت این را برای عامه بیّن تر نموده است.
در پایان جا دارد به هر نوع از شما تشکر کنم ، چرا که به هر حال حدود هشت سال به عنوان مدیر عالی اجرایی کشور زحمات و اقداماتی هم کشیده و با مشکلات متعدد کشور دست و پنجه نرم کرده اید و همچون هر مدیری برای منافع خود و حیطه مسولیت (خواه شرکت و نهاد و کشور) متحمل رنج و سختی شده اید و بنا به نوع مدیران و دستگاه های اجرایی و مشتریان (یعنی مردم) موفقیت هایی هم داشته اید .اصولا و به قول معروف "همه چیزمان باید به هم بیاید" و در این آشفته بازار کشور ما "در و تخته به هم جور است " و به قول آقای خاتمی "رئیس جمهور در ایران فقط تدارکات چی است" و من به شما و حتی احمدی نژاد کارنامه بدی نمی دهم چرا که اولا مردم به عنوان رکن اصلی نه مثل آمریکایی ها و ژاپنی ها و ... پرتلاش و بی غل و غش اند که توقع پیشرفت داشته باشیم که همه به دروغ و کم کاری و کم فروشی و خلاصه پلشتی مردم به مردم عادت کرده ایم و ثانیا نهاد قدرت در کشورهای جهان سومی همچون ایران نه حزبی است و نه نهادینه که بتوان در آن مدیریت کرد. اما تشکر اصلی من این است که سرغزل ناامیدی مردم از حکمرانان و سیاست بازی را شما پیاده کردید و مردم فهمیدند که " همه چیز سیاست است!؟"
فقط ای کاش این لباس و این قداست کسوت روحانیت( که قرن ها ملجا و پناهگاه مردم بود)توسط شما و دیگر کسانی که با لباس و مرام دین و ریش و عمامه بر مردم تسلط پیدا کردند ، اینگونه لوث نشده بود و من با این سبقه مذهبی و پای منبری ام با دیدن این روزها به تشکیک روشنفکرانمان گرفتار نشوم که خدای ناکرده همه چیزهایی که از صدراسلام تا کنون از بعثت تا امامت و مجاهدت علما و ... برای ما گفته اند هم سیاست نبوده باشد؟! همان حرف هایی که وهابی ها در بقیع تبلیغ می کنند و این روزها شبکه های مجازی و رسانه ای شان سعی می کنند القا کنند !!!
دنیای ما مردمان ایران با بازیچه های تفکرات قدرت و سیاست در این چند دهه از بین رفت ، کاش دین ما را بتوانیم در این روزگار حفظ کنیم.
همه از دست غیـــــــر ناله کنند